🕊 اصل مخاطب‌شناسی و رعایت حال مخاطب (به‌خصوص تازه‌مسلمان) در تبلیغ (۱) 💠 مخاطب‌شناسی و روان‌شناسی مخاطب از ضروریات تبلیغ و دعوت است. براساس این اصل، مبلّغ باید ظرفیت‌های روحی‌ و روانی، فکری‌ و فرهنگی، و خانوادگی و اجتماعی مخاطب را به‌درستی شناسایی کند، و متناسب با مختصات مخاطب با او تعامل نماید. به دیگر سخن، مبلّغ حرفه‌ای کسی است که تعاملی سازنده و برآمده از شناخت تخصصی و دقیق با مخاطب داشته باشد، چه تنها در این صورت است که دستیابی به اهداف تبلیغ امکان‌پذیر خواهد بود. 💠 از مهم‌ترین ابعاد مخاطب‌شناسی در تبلیغ دین، رعایت اصل تدریج در بیان معارف و احکام دینی است. بر این اساس، آوار کردن احکام و تکالیف دینی و اصرار بر تلقین معارف سنگین به مخاطب، از بزرگ‌ترین خطاهای روشی است که نه‌تنها مخاطب را به دین جذب نمی‌کند، بلکه در اکثر موارد تجاربی تلخ و دافع را در خاطره او ثبت می‌نماید، تجاربی که حتا ممکن است تصویری غیرعقلانی و مشمئزکننده از دین را در ذهن مخاطب به‌جای گذارد. 📚 در کتاب گران‌سنگ وسائل‌الشیعه فصلی با عنوان «استحباب الرفق علی المؤمنین» وجود دارد. در این فصل روایتی لطیف از امام صادق (ع) وارد شده که ربط و نسبتی وثیق با بحث جاری دارد و برای فعالان حوزۀ تبلیغ و دعوت بسیار مفید است: ⭐️ در این روایت، امام (ع) در پاسخ به برخی شیعیان که ضعف ایمان گروهی از مؤمنان را به باد انتقاد گرفته بودند، می‌فرمایند: از آنان بیزاری نجویید؛ چراکه ظرفیت ایمانی هریک از مسلمانان با دیگری متفاوت است. ⭐️ در ادامه، حضرت با بیان اینکه ایمان هفت بخش دارد و مؤمنان بر هفت قسم‌اند (گروهی از یک، دسته‌ای از دو، برخی از سه، دیگرانی از چهار، بعضی از پنج، افرادی از شش و نهایتا اقلیتی از هفت بخش ایمان برخوردارند) ظرفیت‌های گوناگون ایمانی را به‌رسمیت شناخته و ملاطفت و مدارا با آنان را توصیه کردند. ⭐️ امام صادق (ع) درادامه برای تبیین بهتر سخنانی که فرموده بودند، مثالی را برای حاضران در جلسه مطرح کردند: 🔸 مرد مسلمان و عابدی همسایه‌ای مسیحی داشت. هرازگاهی مرد مسلمان از اسلام و زیبایی‌های مسلمانی برای همسایه مسیحی می‌گفت. پس از مدتی، در اثر این گفت‌گوها مرد مسیحی مسلمان شد. 🔹 چند روزی از مسلمانی مرد مسیحی نگذشته بود که در یکی از شب‌ها، ساعتی مانده به‌ سحر همسایه تازه‌مسلمان (که تازه ساعاتی از مسلمانی‌اش گذشته) با صدای درب خانه از خواب پرید و هراسان به پشت درب خانه رفت و پرسید: کیستی؟ پاسخ شنید که من فلانی (همسایه‌ات) هستم. پرسید: این وقت شب چه‌کار داری؟ همسایه پاسخ داد: زود وضو بگیر و جامه‌ات را بپوش تا برای نماز به مسجد برویم. 🔸 مرد تازه‌مسلمان مهیای مسجد شد و همراه با همسایه خود به مسجد رفت، درحالی‌که تا طلوع فجر و اذان صبح وقت زیادی مانده بود! آنقدر نافله خواندند که وقت نماز صبح رسید. پس از نماز صبح، آن‌قدر دعا و تعقیبات خواندند که هوا کاملاً روشن شد. در این هنگام تازه‌مسلمان بیچاره خواست به خانه برگردد که همسایه از او پرسید کجا می‌روی؟ پاسخ داد نماز صبح را که خواندیم، به خانه می‌روم. همسایه گفت تا ظهر چیزی نمانده است، در مسجد بمان و خدا را عبادت کن تا ظهر داخل شود. 🔹 همین رفت‌وبرگشت‌ها پس از نمازهای ظهر، عصر و مغرب نیز تکرار شد و هربار که تازه‌مسلمان بیچاره عزم بازگشت به خانه کرد، همسایه مسلمان مانعش شد. سرانجام دو همسایه پس از خواندن نماز عشا، مسجد را ترک کردند و به سوی خانه روانه شدند. 🔸 شب بعد پیش از سحر مرد مسیحی دوباره با صدای درب خانه از خواب بیدار شد، پشت درب رفت و پرسید کیست؟ همسایه پاسخ داد: منم. وضو بگیر و جامه بر تن کن تا به مسجد برویم. مرد مسیحی پاسخ داد: برو فردی بیکارتر از من را برای این دین پیدا کن، که من تنگدست و عیالوارم! ⭐️ پس از بیان این مثال، امام صادق (ع) به شاگردان رو کردند و فرمودند: «این مسلمان چنان‌که خود آن مسیحی را مسلمان نمود، خود نیز از اسلام خارجش کرد!» ادامه دارد... ✍ مهدی صادقی شهمیرزادی 📆 ۱۰ دی‌ماه ۱۴۰۲ 📌 ارجاعات: حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، حسینی جلالی، محمدرضا، دوره ۳۰ جلدی، ج۱۶، ص۱۶۰، مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۶. 👈مؤسسه اطلس شیعه