📚ملا حسینقلی همدانی نقطه عطف در تاریخ رویکرد معنوی،اخلاق و عرفان حوزه های علمیه
📚 عالم و عارف و فقیه ایرانی قرن سیزدهم و چهاردهم مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی در سال۱۲۳۹ ه.ق دریکی از روستاهای استان همدان متولد ودر ۲۸ شعبان سال۱۳۱۱ه.ق،مصادف با۱۶اسفند در کربلای معلی درحالی که زائر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود به دیار باقی شتافت ودر صحن شریف حرم ارباب بی کفنش مد فون گردید.
📚پدرش رمضانعلی که اول چوپان بود وبعد به شغل پینه دوری وکفاشی روی آورد،در اوایل زندگی از داشتن فرزند محروم بود تا این که خداوند توفیق تشرف و زیارت امام حسین علیه السلام نصیبش ساخت،وی به هنگام تشرف وزیارت نذرکرد که اگر خداوند فرزندی به او مرحمت نماید نامش رادرزمره غلامان آن حضرت ثبت کند.پس از اتمام سفرو مراجعت از کربلا دعاوخواسته او مستجاب شده و ودر مرور زمان خداوند دو فرزند پسر به او عنایت می کند،وی اولی را حسینقلی(به معنی نوکر حسین) و دومی را کریم قلی(به معنی بنده خدا)می نامد،رمضانعلی که علاقه شدید به روحانیت داشت و آرزو می کرد که فرزندانش از عالمان علوم محمد و آل محمد علیهم السلام شوند،فرزندش حسینقلی را روانه حوزه علمیه نمود،حسینقلی تحصیل و تهذیب دا توآمان ادامه داد تا در فقه آل محمد علیهم السلام به درجه رفیع اجتهاد ودر بعد معنویت به مقام شامخ عرفان عملی رسید.وی به توصیه استاد فقه واصولش شیخ مرتضی انصاری(ره)اخلاق و تهذیب را با شرکت دردرس اخلاق عالم ربانی مرحوم"سید علی شوشتری"آغاز و این راه را تا پیوستن به سلک عارفان برجسته ادامه داد.
📚ملا حسینقلی پس از رحلت شیخ انصاری تصمیم داشت دروس فقه واصول استاد خود را تدریس نماید،اما به تو صیه سید شوشتری استاد اخلاقش ازاین کار خودداری کرد وبه تعلیم وتربیت اخلاقی شاگردان پرداخت و پس از رحلت سید شوشتری،علاوه بر تدریس فقه واصول،در منزلش درس اخلاق برگزار می نمود و حدود ۳۰۰ شاگرد تربیت نمود که نشان دهنده شهرت و تاثیر شیوه سلوک وی در نجف آن روزگار بود ه است.سید محسن امین عاملی،محمد حسین نائینی،آخوند ملا کاظم خراسانی، سید شمس الدین محمود مرعشی نجفی،سید ابوالقاسم اصفهانی داماد و شیخ علی فرزند ملا حسینقلی از شاگردان وی بودند.
📚شیوه سلوک و تعلیم وتربیت اخلاقی و عرفانی ملاحسینقلی همدانی مطابق با شیوه سلوک استادش"سید علی شوشتری"بود،شیوه سلوکی وی مبتنی بر معرفت نفس.التزام به مراقبه و اهتمام ورزیدن در مراتب چهارگانه آن بود،از میان چند نامه ای که از وی درتذکره المتقین آمده است وی التزام به شرع رادر تمام لحظات،تنها راه قرب به حق می دانست و معتقد بود که محبت الهی باارتکاب معاصی جمع شدنی نیست واول و آخر و ظاهر و باطن دین همان ترک معصیت می دانست.آن چه ازاین نوشتار مورد تاکید است،بررسی انتساب ناروای شیوه سلوکی ایشان به سلسله صوفیه است.این تهمتی که باعث شد وی رادرزمان حیاتش به صوفی بودن متهم نمایند و بر ضد وی به فاضل شربیانی مرجع مطلق وقت نامه بنویسند واز روش عرفانی وی انتقاد نمایند و وی را در زمان حیاتش به صوفی بودن متهم کرده و بر ضد وی به فاضل شربیانی مرجع مطلق وقت نامه بنویسند واو را صوفی بخوانند.اما شربیانی در پاسخ بنویسند:"کاش خدا من را هم مثل آخوند، صوفی قراردهد" که با این سخن دسیسه ها فرو می نشیند.وی در یکی از نامه هایش بر نادرستی روش صوفیان تاکید کرده است و سخنان آنانرا از قبیل "خرافات ذوقیه"دانسته است.علاوه وی و شاگردانش از تدریس کتاب های اهل تصوف همچون فصوص،فتوحات و مصباح الانس خود داری می کردند.سید محسن امین از شاگردانش نوشته است"درمکان معاصران برای او، در علم اخلاق و تهذیب نفوس ،نظیری یافت نمی شود.
فرهنگیتربیتی
#مرکز_تخصصی_شیعه_شناسی
@shiashenasee
eitaa.com/shiashenasee
sapp.ir/shiashenasee