غروب اربعین
برگشتم از زیارت و حسرت شروع شد
ای ماه عشق چه زود وداعت شروع شد
با نوحه های باسم و چای تو در طریق
سرمست تو شدیم و عشقت شروع شد
در زیر آفتاب و داغی آهن و قطع برق
آغاز ماه صفر بود صعوبت شروع شد
تا آمدیم که شرط نوکری را ادا کنیم
خورشید موکب ما ! غروبت شروع شد
با چهره های گداخته و با شوره ی بدن
تجمیع غم فزای موکبت شروع شد
با اشک و آه و غم دل تعطیل میکنیم
آن محفلی که به یاد حضورت شروع شد
الحق غروب اربعین مثل ممات ماست
موجی ز حزن بر سر کویت شروع شد
ما را فراق خیمه و موکب نزار کرد
آه از دمی که وداع وجودت شروع شد
من دل ز خیمه ها ی مواکب نمیکنم
زینب چگونه وداعش ز نورت شروع شد
دیگر عنان این قلم از دست رفته است
برگشتم از زیارت و حسرت شروع شد
اصغر الخدام آیت. ۲۵ صفر