شهیدی سید شمس الدین: طلوع خورشید: مریم نقاشان»، دکترای حقوق حکومتی از دانشگاه روستوک  آلمان و یکی از ۷ بانوی فرهیخته و فعال ایرانی است که در دیدار ۱۴ دی ماه، پشت تریبون رفت و  در محضر رهبرش گفتنی هایی را از دنیای بانوان گفت.  من هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم  به امام زمان سلام می‌دهم و می‌گویم:« شما حواله‌هایی که امروز باید به من ارجاع شود بگویید، من در خدمتتان هستم.» و این دیدار هم روزیه ۱۴ دی ماه.  نقاشان رمز موفقیتش را مهدی باوری می‌داند. او در مناظره با آتییست ها هم اینطور اعتقادش را به انتظار و مهدویت به رخ می‌کشد:« هر امکانی که شما دارید من هم دارم! اما من یک مهدی باوری دارم که شما ندارید. من به  اکسیر و نوشدارویی دست یافته‌ام که شما باید تقاضا کنید تا من آن را به شما ارائه دهم! نه این‌که من به دنبالتان بیایم و بگویم شما به راه من بیایید!»     ۱۸ سالش بود که تصمیم گرفت مثل کسی که می‌خواهد تازه مسلمان شود، همه‌چیز را از صفر شروع کرد. به قول خودش مثل یک  آدم صفر کیلومتر، رفت تا این آگاهی را بدست بیاورد. از توحید شروع کرد. از اولین اصل اصول دین که تقلیدی نیست. او معتقد است اگر کسی در اصول دین قوی باشد، هر جا  باشد، در هر محیطی برود و در هر اقلیتی که زندگی کند هرگز تکان نمی‌خورد. چون اصول دین مثل فونداسیون و پایه یک ساختمان است. باور داشت که می‌تواند سفیر تشیع در آن طرف مرزها باشد!  به‌محض این‌که پایش به آلمان رسید در مسجد امام علی(ع)  مرکز اسلامی هامبورگ نماز خواند. همان مسجدی که تصویر شهید بهشتی را هرگز از یاد نخواهد برد. نقاشان  به یک باور اشتباه در بین زنان جامعه اشاره می‌کند و می‌گوید:«این که من می‌خواهم در جامعه باشم تعبیر اشتباهی است! اگر می‌خواهید در جامعه باشید باید یک زن آگاه باشید ،نه این‌که حتماً حضور فیزیکی داشته باشید.  زن آگاه زنی است که در مکتب فاطمی پرورش یافته است او می‌گوید:« قرآنم را تابه‌حال چند دفعه صحافی کرده‌ام! آن را عین یک کتاب درسی می‌خوانم. زیر برخی آیات خط می‌کشم. حاشیه می‌نویسم. بارها پیش آمده  که به‌دنبال معنی و تفسیر  کلمه‌ای ، همه‌جا را جستجو کردم، حتی کتاب‌های اهل سنت. و این‌ها باعث شده که به من یک دید وسیع داده است.» و به سخنی از آیت‌الله بهجت اشاره می کند که:« اگر واقعاً خواهان هدایت باشی در و دیوار برایت استاد می‌شود!»  تصمیم گرفت یک مرکز اسلامی سیار شود! همین هم شد. او همیار دادستان و قاضی بود. در ۸ دادگاه بین‌المللی نفتی با حجاب ظاهر شد و نه تنها سرش را بالا می گرفت بلکه طوری رفتار می‌کرد که به مردم بفهماند:« شما هنوز به آن‌چه که من رسیده‌ام نرسیده اید!» او حتی در کلیسا با کشیش هم مباحثه می کرد و با افتخار می گفت:« اگر جواب سوالی را نمی دانید بیایید از نهج‌البلاغه ما بپرسید!» نقاشان در تمام طول صحبت گاه‌وبیگاه از امید برای عاقبت بخیری می‌گوید. اینکه هر سال عرفه که می‌رسد از خودش می‌پرسد :«نکند من هنوز خودپرست و نفس پرستم؟!» و تمام باورها و عقایدش را زیرورو می‌کند و به قول خودش آن‌ها را شخم می‌زند، به این امید که عاقبت بخیر باشد. به قول خودش یک دوستت دارم به خدا گفته است و به پای این ابراز عشق ایستاده است. او همچنین در کنفرانس زیبایی‌شناسی آلمان زن اوکراینی را درباره حجاب متقاعد کرد. او خودش را یک مرکز اسلامی سیار در کل آلمان و اروپا می‌دانست و در روزهای بودن در آن‌جا از هر فرصتی برای تبلیغ دین اسلام و تشیع بهره می برد. مریم به ایران برگشت. با این‌که بورسیه آلمان بود و اصلاً تقاضایی برای بازگشت نداشت! در پاسخ این سوال که آیا یک روز به آلمان برمی‌گردی یا برای همیشه در ایران می‌مانی می‌گوید:« ما سربازیم و هر روز از امام می‌پرسم که چه کار کنم و به کجا بروم؟ هر چه امام حواله کند همان است!» منبع: خبرگزاری فارس