♦️ کمی فکر کرد و بدنش به لرزه افتاد گفت:عُمر را بیاورید 💠او نیز آمد و سؤالات را گوش کرد اما بدنش بلرزه افتاد و گفت:  نمیدانم. 🔷ابوبکر گفت: عثمان را بیاورید 💠 او نیز آمد و پس از شنیدن پرسشها سر خود را پائین انداخت و گفت:  من هم نمیدانم. ✍و همه متحیرانه سر به زیر شدند!!