چرا صهيونيست ها «زبان فارسی» می‌آموزند؟ دشمنی دیرینه و آشکار یهودیان صهیونیست با مذاهب اسلامی بالاخص تشیع، نیاز به اثبات و ادله و برهان ندارد چراکه سُنت تاریخ، همواره بر رویارویی حق و باطل استوار بوده است. با نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام نیز به نمونه های فراوانی از تخاصم یهودیان شبه جزیره حجاز علیه آیین رحمانی … دشمنی دیرینه و آشکار یهودیان صهیونیست با مذاهب اسلامی بالاخص تشیع، نیاز به اثبات و ادله و برهان ندارد چراکه سُنت تاریخ، همواره بر رویارویی حق و باطل استوار بوده است. با نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام نیز به نمونه های فراوانی از تخاصم یهودیان شبه جزیره حجاز علیه آیین رحمانی اسلام بر می خوریم که غزوه خیبر به عنوان مصداق بارز این قبیل مواجهات محسوب می شود. در این میان پیروزی های پی در پی و فتوحات گسترده مسلمین، بنی اسرائیل را بر آن واداشت تا به منظور جلوگیری از خطر نفوذ روزافزون دین محمد(ص) در اقصی نقاط عالم، ترفند تخریب از درون را تدبیر نموده و با تسلیم شدن ظاهری و درآمدن در هیبت نوکیشان مسلمان، ریشه اسلام را از داخل بخشکانند! «کعب الاحبار» از جمله یهودیان مسلمان‌نمایی بود که از طریق نفوذ به دربار امویان لعین، منشأ ورود بسیاری از انحرافات و اسرائیلیات در آیین اسلام شد. در سده‌های اخیر نیز کم نبودند صهیونیست هایی که به تأسی از اسلاف ملوّن و مزدور خود، با به راه انداختن بذر نفاق و تفرقه در میان مسلمین، فرصت را غنیمت شمردند و زمینه های ایجاد غده سرطانی اسرائیل در منطقه اسلامی خاورمیانه را پایه گذاری نمودند! تاریخ گواهی می دهد که در جریان غائله خروج “علی محمد شیرازی” (بنیانگذار فرقه ضاله بابیت) و بعدتر از آن “میرزا حسینعلی نوری” (سرکرده فرقه ضاله بهاییت) در ایران، بیشترین گروندگان به این نحله‌های دروغین از جهودان آنوسی (یهودیان متظاهر به اسلام) بودند که نقش به سزایی را در گسترش و تشویق مردم ساده‌لوح به پیروی از این فرقه های منحرف ایفا می کردند! در همین زمینه «فریدون آدمیت» در بخشی از کتاب “امیرکبیر و ایران”، پیرامون نقش یهودیان صهیونیست در شکل گیری فرقه های ضاله نوظهور می نویسد: «عنصر بهایی چون عنصر جهود، به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران درآمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه [بهاییت] پیوستند و همان میراث سیاست انگلیس به آمریکا نیز رسیده است.»! در این بین با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۱۳۵۷، تلاش های ضداسلامی و ایضاً ضدایرانی غده سرطانی منطقه، روز به روز شدت گرفت و ابعاد وسیع تری به خود پیدا کرد. لازم است بدانیم که عرصه تقابلات رژیم اشغالگر علیه جمهوری اسلامی، تنها به مواردی چون تهدیدات نظامی پوشالی، خرابکاری‌های داخلی، ترور دانشمندان هسته ای، تداوم سیاست ایران‌هراسی و…؛ ختم نمی شود. عمده توجهات و سرمایه‌گذاری‌های سران رژیم صهیونیستی طی سالیان اخیر بر دشمن‌شناسی یا به عبارت بهتر، شناخت بیش از پیش ایران و ایرانی (به عنوان دشمن شماره یک اسرائیل) معطوف گردیده است. از همین روی، تشویق شهروندان صهیونیست به شناخت مذهب، رسوم و سنت های ایرانی و همچنین آموزش زبان فارسی به ایشان، از جمله کارویژه‌های مهم سیاست‌گذاران اسرائیلی محسوب می شود. ناگفته پیداست که هدف از این آموزش ها در وهله نخست، ایجاد علقه و همزادپنداری به منظور انحراف افکار ایرانیان از خطر بزرگی به نام اسرائیل است. همچنین جذب و سازماندهی عناصر خودفروخته و وطن‌فروش از جمله مراتب دیگر هدف‌گذاری از این آموزش‌ها بشمار می روند؛ چه آنکه در جریان حذف فیزیکی دانشمندان هسته ای کشور، عناصر مزدور وطنی بیشترین نقش را در ارتکاب این ترورهای ناجوانمردانه ایفا نمودند و صهیونیست ها تنها به راهبری و کنترل از راه دور تروریست‌های اجاره‌ای می پرداختند! اوایل سال گذشته میلادی، خبرگزاری «Reuters-رویترز» در گزارشی تحت عنوان “سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل به دنبال جذب فارسی‌زبان‌ها” نوشت: «درپی نیاز بالای سرویس‌های اطلاعاتی ارتش اسرائیل به فارسی زبانان، این بخش ها در حال جذب ساکنان ایرانی‌تبار سرزمین های اشغالی هستند. این درحالیست که شمار ایرانی‌تبارهای اسرائیل تا ۲۵ هزار نفر برآورده می شوند. در عین حال سپتامبر سال گذشته نیز کانال ۲ تلویزیون اسرائیل، تصاویری را نشان داده بود که سربازان اطلاعاتی ارتش اسرائیل را در کلاس‌های پیشرفته زبان فارسی نشان می‌داد.» تارنمای ضدایرانی «رادیو فردا» نیز در اردیبهشت ماه ۱۳۹۱، با اعلام خبر “کمک یک میلیون دلاری یهودیان به دانشجویان ایرانی‌تبار” می نویسد: «این کمک‌ها قرار است به صدها نفر از جوانان دانشجوی ایرانی‌تبار در اسرائیل امکان دهد تا بتوانند به تحصیلات عالی در دانشگاه‌های اسرائیل بپردازند.» 👇 ‌@shiitehistory‌ آیدی‌کانال‌ 👆👆👆👆👆👆