بسم الله الرحمن الرحیم ✍کنفرانس؛ تاریخ اسلام 📖محوریت: رحلت جانسوز رسول اکرم (ص) 🔹چرا پیغمبر در نوشتن نامه پافشاری نفرمود؟! پیامبر که می‌توانست علی رغم مخالفت آن ها، دبیر خود را احضار کند و نامه مورد نظر خود را بنویسد، پس چرا از اعمال، قدرت، خودداری فرمود؟ ✅پاسخ آن نیز روشن است، زیرا اگر پیامبر در نوشتن نامه اصرار می‌ورزید، آنان نیز در اسائه ادب به پیامبر که می‌گفتند بیماری بر او غلبه نموده است: بیشتر اصرار می‌ورزیدند و هواداران آن‌ها نیز آن را اشاعه داده، برای اثبات مدعای خود می‌کوشیدند در این صورت علاوه بر اینکه، اسائه ادب به ساحت پیامبر گسترش و ادامه می‌یافت، نامه نیز اثر خود را از دست می‌داد.🗞🗞🗞 👈از این رو، هنگامی که برخی به عنوان جبران بدرفتاری، به پیامبر عرض کردند آیا می‌خواهید که قلم و کاغذ بیاوریم، چهره پیامبر برافروخت و سخت برآشفت و فرمود: 👈پس از آن همه گفت وگوها می‌خواهید قلم و کاغذ بیاورید؟ همین اندازه توصیه می‌کنم که با عترت من به نیکی رفتار کنید. این را گفت سپس چهره از حضار برتافت و آنان نیز جز علی و عباس و فضل، همگی برخاستند و متفرق شدند. جبران موضوع🔰🔰 🔺مخالفت علنی برخی از صحابه، اگر چه پیامبر را از نوشتن نامه منصرف ساخت، ولی مقصود خود را از طریق دیگر ابلاغ کرد و به گواهی تاریخ در حالی که رنج و درد بیماری سخت او را می‌فشرد، 🔹 یک دست بر شانه علی (ع)و دست دیگر بر شانه (میمونه) گذاشته آهنگ مسجد نمود و با تحمل رنج و درد توان فرسا خود را پای منبر رسانید و بر روی آن قرار گرفت. 🔶اشک در دیدگان مردم حلقه زده و سکوت مطلق بر اهل مسجد حکم فرما بود. 🔺 مردم انتظار داشتند که آخرین سخنان و وصایای پیامبر را بشنوند. پیامبر سکوت مجلس را شکست و فرمود: 👈 من میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم؛ در این لحظه مردی برخاست و پرسید مقصود از دو چیز گرانبها چیست؟❓❓ چهره پیامبر برافروخت و فرمود من خودم شرح می‌دهم جای پرسش نیست. سپس افزود: ✅یکی قرآن ✅ و دیگری همان عترت من است. 📖ابن حجر عسقلانی، موضوع جبران را طور دیگر نقل کرده و منافات ندارد که هر دو صحیح باشد. ✍وی می‌گوید: پیامبر در یکی از روزهای بیماری خود در حالی که اطراف بستر او را یاران احاطه کرده بودند، رو به آن‌ها نمود و فرمود: مردم! اجل من فرا رسیده و به همین زودی از میان شما می‌روم. 👈آگاه باشید، در میان شما کتاب خدا و عترت و اهل بیت خود را ترک می‌گویم. 🔶سپس دست علی (ع)را گرفت و بالا برد و فرمود: 👈هذا علیّ مع القرآن و القرآن مع علیّ لا یفترقان؛ یعنی👈علی با قرآن است، و قرآن با علی همراه است، هرگز میان این دو، تا روز رستاخیز جدایی نیست. دوستان❗️❗️❗️❗️ با اینکه پیامبر، پیش از بیماری خود، در مواقع مختلفی حدیث ثقلین را به الفاظ گوناگونی بیان نموده و توجه مردم را به اهمیت این دو ثقل جلب کرده بود، ولی از اینکه در بستر بیماری بار دیگر به همبستگی کتاب و عترت توجه فرمود و در حضور همان افرادی که با نوشتن نامه وی مخالفت ورزیده بودند، اهمیت کتاب و عترت را یادآور گردید؛ 👈 می‌توان حدس زد که هدف از تکرار آن جبران نامه ای بود که موفق به نوشتن آن نگردید.👉 تقسیم دینارها🔰🔰 ✅روش پیامبر درباره (بیت المال) این بود که در نخستین فرصت مناسب، آن را در میان طبقه مستمند قسمت می‌کرد و از نگهداری طولانی بیت المال ابا می‌ورزید.💰💰 از این نظر، وقتی در بستر بیماری به خاطر آورد که دیناری چند، پیش یکی از همسران خود دارد، فورا از او خواست که آن‌ها را به حضور او بیاورد. 🔸وقتی دینارها را در برابر پیامبر گذاشتند، آن‌ها را در دست گرفت و فرمود: 👈 محمد به خدا چه گمانی دارد، اگر خدا را ملاقات کند و این‌ها پیش او باشد؟ سپس دستور داد که امیر مؤمنان آن‌ها را میان فقیران قسمت کند. 💰💰 آخرین وداع با یاران🔰🔰🔰 🔷پیامبر، در طول بیماری خود گاه بیگاهی به مسجدی می‌آمد و با مردم نماز می‌گزارد و برخی از موضوعات را تذکر می‌داد. 🔶در یکی از روزهای بیماری، در حالی که سرش را با پارچه ای بسته بود و علی علیه السّلام و فضل ابن عباس زیر بغلش را گرفته بودند و پاهایش بر زمین کشیده می‌شد، وارد مسجد شد و روی منبر قرار گرفت و شروع به سخن فرمود و عنوان داشت: 👈مردم! وقت آن رسیده است که من از میان شما غایب گردم. اگر به کسی وعده ای داده‌ام آماده‌ام انجام دهم و هر کس طلبی از من دارد بگوید تا بپردازم.🔸🔸 🔹در این موقع مردی برخاست و عرض کرد: چندی قبل به من وعده دادید که اگر ازدواج کنم، مبلغی به من کمک کنید. پیامبر فورا به فضل دستور داد که مبلغ مورد نظر او را بپردازد و از منبر پایین آمد و به خانه رفت. 📋سپس روز جمعه سه روز پیش از وفات خود، بار دیگر به مسجد آمد و شروع به سخن کرد و در طی سخنان خود فرمود: 👈 هر کسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار کند، زیرا قصاص در این جهان آس