لله علیه واله شنیدم که فرمودند: کل بنی ام ینتمون الی عصبتهم الا ولد فاطمه سلام الله علیه فانی انا ابوهم و عصبتهم ، یعنی میفرمایند: فرزندان هر مادری منسوب به قبیله ی پدران خود هستند، جز فرزندان فاطمه سلام الله علیه، زیرا پدرشان منم و منسوب به من هستند.
عمرو إبن سعید إبن عاص گفت: ما احادیث شما را قبول نداریم، زیرا هیچ مدرکی برای اثبات حرف خود ندارید.
عبدالله إبن سائب گفت: مدرک و منبعی بهتر و بالاتر از کلام خدا قرآن کریم !؟
عمرو إبن سعید گفت: قران چه گفته است!؟
عبدالله إبن سائب گفت: مگر سوره ی مبارکه ی انعام آیات 84 و 85هشتاد وچهار و هشتاد وپنج را نخوانده ایی که قرآن کریم می فرماید : وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذرّیته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذالک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی و إلیاس کلّ مِن الصّالحین...
یعنی: اسحاق و یعقوب را به ابراهیم بخشیدیم و نوح را پیش از او هدایت کردیم و همچنین از فرزندان ابراهیم داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت نمودیم و به نیکوکاران جزای نیک خواهیم داد و همچنین زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را از فرزندان ابراهیم و در ردیف صالحان قرار دادیم.
سخن که به اسم عیسی در آیه قرآن رسید عبدالله آبن سائب گفت: ای عمرو إبن سعید إبن عاص؛ همانا حضرت عیسی روح الله است که از عذرا بتول متولد شد و او را پدری در عالم هستی نبود،اما در قرآن کریم طبق این آیه خداوند تبارک و تعالی او را منسوب به ابراهیم خلیل میداند و او را از فرزندان حضرت ابراهیم نبی میشمارد.
پس چرا فرزندان فاطمه سلام الله علیه، حسن و حسین که سیّدان اهل بهشتند فرزندان رسول خدا محمد صلی الله علیه واله نباشند در صورتی که مادرشان دختر پیامبر و پدرشان پسرعمو و داماد و وصیّ و جانشین پیامبر است!
سپس عبدالله إبن سائب گفت: از ولادت ابراهیم خلیل تا ولادت عیسی روح الله دو هزار و دویست و شصت و دو سال 2262 میگذرد که قرآن کریم عیسی را فرزند ابراهیم به مردم معرفی کرده است اما از وفات رسول خدا تا امروز که فرزندش حسین را به قتل رسانده اید 51پنجاه و یک سال بیشتر نگذشته است!
آیا سزاوار است براساس استدلال به این آیه ی شریفه حسین را فرزند رسول خدا ندانید!؟
عمرو إبن سعید إبن عاص با کمال وقاحت و بی شرمی در پاسخ به حرف عبدالله إبن سائب گفت: ما به فاطمه دختر پیامبر خیلی نزدیک تریم تا شما ،پدرش عموی ما بود و شوهرش برادر ما است،و مادرش خواهر ما بود؛
اگر فاطمه زنده بود و چنین روزی را میدید حتماً به او میگفتیم که فرزندش حسین نخستین بار خودش برخواست و با ما کوتاه نیامد تا اینکه او را به سزای اعمالش رساندیم.
درضمن، آیاتی که از قرآن برای ما استدلال و تفسیر کردی تا روزی قرب و قیمت و عزّت و احترام داشت که محمّد هنوز زنده بود! بنی هاشم به پشتیبانی او دلگرم و مسرور میزیستند اما امروز که دیگر محمّد از دار دنیا رفته است آیات و کتاب و احادیثش با او در خاک دفن شدند، زیرا امروز روز قدرت و ثروت است، کسی که قدرت و ثروت داشته باشد سالار و سرور قبایل دیگر است! پس به خانه ات برو و آهسته تر سخن بگوی که اگر بار دیگر سخن بگویی تو را مانند گوسفند قربانی در مسلخ گاه ذبح میکنم.
به گواهی تاریخ، عمرو إبن سعید إبن عاص فرزند برادر عمرو إبن عاص است که عمویش عمرو إبن عاص همان مشاور زیرک و حیله باز دربار معاویه بود که به خاطر نیرنگ و دغل کاری او ،در سال 38 هجری جنگ صفّین به نفع معاویه تمام شد.
عمرو إبن سعید نیز فرزند برادر همان شیطان روباه صفت هست که یک آدم بسیار خشن و تندخو و سنگدلی بود که از شدت کینه به خاندان امام علی علیه السلام و اهلبیت پیامبر از هیچ جنایتی واهمه و دریغ نداشت ،او همان کسی است که در مطالب چند وقت گذشته ملاحظه فرمودید از طرف یزید إبن معاویه مأموریت یافت تا در ذی الحجه سال 60 هجری چند هفته ایی قبل از حلول ماه محرم سال 61هجری در روز عید قربان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را در حال طواف دور خانه ی کعبه در بیت الله الحرام به قتل رساند و فضای مکه را برای آن حضرت و اهلبیت گرامی اش ناامن و خفقان زا نماید که در نتیجه امام علیه السلام مجبور و ناگزیر شد تا برای پیشگیری از هتک حرمت حرم امن الهی و خونریزی در ماه حرام در روز هشتم ذی الحجه مکه را به قصد عراق ترک نماید.
اینک عمرو إبن سعید إبن عاص که خود نتوانسته بود نقشه ی ترور امام حسین علیه السلام را طبق مأموریتش با موفقیت و به نحو احسن انجام دهد با شنیدن خبر قتل آن حضرت سر از پای نشناخته و از فرط شادی و خوشحالی خود را به آب و آتش میزد تا بر همگان ثابت کند که نام علی و خاندان او از صفحه ی روزگار محو گردیده است و امروز دُور دست آل امیه است؛ پس به همین دلیل قبل از اینکه از مسجد النّبی خارج شود به رئیس شرطه های حکومتی مدینه، عَمرو إبن زُبیر إبن عَوام دستور داد تا تم