❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ 🔎 ✔️پرسمان 392 ❓پرسش روشن‌بینی، بی‌ریایی، بی‌تکلفی پدرم در تربت که بود. در هر مسجد که او نماز می‌خواند، اغلب مردم موجه شهر، آن‌جا جمع می‌شدند و به وی اقتدا می‌کردند. بدین سبب، آن مسجد، با رونق‌تر از مساجد دیگر می‌گشت. و چون به سفر می‌رفت، کسی دیگر، به خیال این‌که آن مسجد با رونق‌تر است، می‌رفت جای او را می‌گرفت. پدرم وقتی بازمی‌گشت و می‌دید دیگری در آن محل نماز می‌خواند، به هر مسجد دیگری که خالی بود و امامی نداشت، هرچند مخروبه و دور افتاده بود، می‌رفت و باز آن مسجد معمور می‌گشت و رونق می‌یافت. به این جهت او غالبا سیار بود و مسجد ثابتی کمتر داشت. دنباله‌ی اوصاف حاج آخوند ملا عباس تربتی، به قلم فرزندش حسینعلی راشد، از کتاب «فضیلت‌های فراموش شده»، انتشارات روزنامه اطلاعات، با ویرایش و تلخیص. 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 ✅پاسخ از سخت‌ترین گذشت‌ها برای قشر روحانیت، دو گذشت است که به قول حافظ: کمر کوه کم است از کمر مور این‌جا ۱-گذشت از منبر، جز از آقای امجد دیده نشده بتوانند به راحتی منبر را ترک کنند. فرض کنید کسی منبر است بزرگ‌تر و داناتری وارد می‌شود، آیا کسی منبر را واگذار می‌کند؟ ۲-واگذاری محراب است که به مراتب از منبر سخت‌تر و طاقت‌فرساتر است. هر کس منکر است به نفس خود مراجعه کند. تذکر: البته وضع دیگران مثل مدیران و مسئولین و کارمندان از روحانیت بهتر نیست. گرحکم شود که مست گیرند در شهر هر آن‌چه هست گیرند 🆔 @shiravi_ir