😭😭 بیت بیت غزل از داغ غمش ریخت بهم شعرمن روضه شدومحتشمش ریخت بهم راه می رفت و پدر محو تماشایش بود آه از آن لحظه که با هر قدمش ریخت بهم😭😭 من علی ابن حسین ابن علی‌اَم مردم دشمن از دیدنِ تیغِ دودمش ریخت بهم دست پرورده‌ِ علمدار عجب جنگی کرد تازمین خورد ، عمو دید علمش ریخت بهم دمِ آخر که نفسهاش شمارش می شد از دمِ تیغ کسی باز دمش ریخت بهم (ی ا)جدا (لام) جدا ( عین) جدا افتاده خواست شاعربنویسد ... قلمش ریخت بهم دفتر شعر بیارید هجا جمع کنید😭😭 شاه بیت غزلم زیر و بمش ریخت بهم.. سیدحسن‌رستگار 🏴 @shirintarinzekr 🏴