روضه سوزناک احراق بیت( آتش زدن خانه وحی) كشتى پهلو شكسته پشت در پهلو گرفت ساحلش مسمار در شد موج از هر سو گرفت خون چكان از سينه‏ اش دنبال حيدر مى ‏دويد يك قدم برداشت اما دست بر پهلو گرفت چون گرفتند از گل ريحانه احمد گلاب ميخ در از قطره‏ هاى خون آن گل بو گرفت بوى گل پيچيد در گلخانه ‏اى آتش زده غنچه‏ اش بر يارى او، سجده‏ اى نيكو گرفت انتقام مصطفى را دشمنش در كوچه‏ ها با غلاف و سيلى اش از چهره و بازو گرفت پرده دار عصمت حق آمده خانه ولى آنچنان نيلى شده كز همسرش هم رو گرفت آفتابى در دل شب در ميان خاك شد قامت ساقى شكست و دست بر زانو گرفت شاعر:محمد علی شهاب