🔰 (2) ✳️یکی از مسائلی که در کتاب (بحث ) مطرح می شود، مسئله مرکب بودن وجود انسان از جسم و روح است. در آن بخش از بحث برخی ادله وجدانی و نقلی را بیان می کند. ✳️در همین موضوع شهید مطهری در کتاب مطلبی را ذکر می کنند که ما تحت عنوان آن را با هم می خوانیم. : «🖋با فراهم شدن مقدمات تحول فكرى و علمى در اروپا، به تمام معنا «انقلاب» رخ داد. انقلاب، تر و خشك نمى‏ شناسد؛ مبانى و پايه‏ها و اساس هاى گذشته همه يكجا فرو ريخت، انقلابيون براى همه چيز طرحى از نو ريختند، در مسئله «روح و بدن» هم نظر جديدى به وجود آمد. فيلسوف معروف طرح خاصى در باب «ثنويت» و دوگانگى روح و بدن ابراز داشت كه بعدها افكار متوجه رد و قبول و اصلاح همان طرح شد. 🖌دكارت در سير فكرى خود به آنجا رسيد كه خود را از اعتراف به سه حقيقت ناگزير ديد: ، ، . وى از اين راه كه نفس، فكر و شعور دارد و بعد ندارد و جسم بعد دارد و فكر و شعور ندارد، معتقد شد كه نفس و بدن دو چيزند. 🖍اعتراضى كه بحق بر نظريه دكارت وارد شد، و اولين بار هم خود اروپاييان اين اعتراض را وارد كرده‏اند، اين است كه او تنها به بيان جنبه «ثنويت» و وجوه اختلاف و تباين روح و بدن پرداخته و درباره علاقه و ارتباطى كه بين روح و بدن است هيچ گونه توضيحى نداده كه چگونه رابطه‏اى است و چطور شده كه اين دو جوهر كه به قول خود دكارت در منتهاى تباين و جدايى هستند با يكديگر توأم شده‏اند؛ مسئله مهم در باب روح و بدن بيان نوع علاقه و اتحاد و ارتباطى است كه بين بدن از يك طرف و روح يا خواص روحى از طرف ديگر است. 👌🏻حقيقت اين است كه نظريه دكارت در اين باب يك نوع تقهقر و رجعت به نظريه است و مثل اين است كه دوباره ما را به ياد مرغ و آشيانه مى‏ اندازد. دكارت از طرفى چون به تصورات و ذاتى قائل است و از همان ابتداى امر نفس را در قسمتهايى امر بالفعل مى‏ داند، نظريه‏اش نزديك به نظريه افلاطون است و از طرف ديگر نظريه وى از لحاظ بيان علاقه و ارتباط بين روح و بدن همان اندازه كوتاه است كه نظريه افلاطون كوتاه بود.» 📚 مجموعه ‏آثار شهيد مطهرى، ج‏13، ص 33 📝 پیشنهادات و انتقادات و سوالات خود را به 🆔 @binesh_qom ارسال کنید. @bineshemotahar_qom بینش مطهر استان قم