🌷چند وقت پیش که برای دفاع از حرم و جنگ سوریه ثبت‌نام کرد با من حرف زد. می‌خواست من را راضی کند که مخالفت کردم وگفتم به هیچ عنوان اجازه نمی‌دهم. 🌹 محمد‌صادق روبه من کرد و گفت ان‌شاءالله حضرت زینب (س) و حضرت زهرا (س) به خوابت بیایند و تو را راضی کنند. به شوخی گفتم من نمی‌خوابم که ایشان بیایند. همین طور بحث داشتیم و من راضی نمی‌شدم. خیلی هم ناراحت می‌شدم و از ایشان می‌خواستم که دیگر در این مورد صحبتی نکند و، چون می‌دانستند ناراحت می‌شوم، حرفی نمی‌زدند. 🔶به ایشان می‌گفتم همین کار‌های جهادی که انجام می‌دهید کفایت می‌کند. به شما اینجا نیاز دارند و کار‌های مهمی برای نیازمندان انجام می‌دهید! 🍃حالا که به شهادت محمدصادق فکر می‌کنم به این باور بیشتر نزدیک می‌شوم که او آنقدر برای خدا خالصانه کارکرد که شهادت به دنبالش آمد. آنقدر خوب بود که خدا اینگونه خریدش و شهادت به دست همان تکفیری قسمتش شد. 🥀حالا که خاطرات‌شان را در لپ‌تاپش می‌خوانم حال و هوای شهدایی‌اش را بیشتر حس می‌کنم و می‌فهمم 💐💐💐💐💐💐💐💐💐