شوق پرواز
هنگامی که وقت اذان صبح شد ، لباسم را پوشیدم و از اتاق بیرون آمدم و این اشعار را زمزمه میکردم؛ کمربند خود را برای مرگ محکم ببند که مرگ را ملاقات خواهی کرد و وقتی مرگ به وادی تو رسید بی تابی مکن از کتاب علی از زبان علی