برشی از کتاب(چمران مظلوم بود)👆
بالاخره به مقصد رسیدیم .اورفت و کارهایش را انجام داد.
من هنوز آرامش پیدا نکرده بودم و وحشت زده بودم.
وقتی دکتر آمد و آرامش اورا دیدم،از کوره در رفتم و گفتم:(این چه کاری بود ما کردیم،دکتر؟)
خیلی آرام گفت:(اون گلوله ای که قراره تقدیر من و تو باشه،فقط یه راه باریکو طی میکنه،یادت نره فقط یه راباریک؛زیاد نگران دیر و زود نباش.)
#کتاب_خوانی شیوه جوان های انقلابی
حتماً کتاب رو تهیه کنید و بخونید ضرر نمیکنید
@shohaadaa80