دهه هشتاد=افسران جنگ نرم🇵🇸
سلام... خاطره ای امرمعروف ونهی از منکر تون رو برامون بفرستین تاان شاءالله داخل کانال گذاشته بشه ازش
سلام من پسر پانزده ساله هستم یک بار سوار تاکسی شدم راننده تاکسی یک مرد تقریبا مسن بود. آهنگ یک زن گذاشته بود، خیره شدم به ضبط. گفتم بهش:حاجی هایده گوش میدی؟!!! راننده گفت:بله چطور؟ هاااا نکنه آخوندا شستشوی مغزی دادنت. بهش گفتم:حاجی فقط پرسیدم هایده است یا نه چیز دیگه ای که بهتون نگفتم راننده گفت: آره آره هایده ست گفتم: حاجی این خو زن هست حرومه ثانیا من قراره پول کرایه رو بدم پس قطع کنید راننده گفت: مگر تو زمان پیامبر بودی که میگی آهنگ زن حرومه؟؟!!!! یعنی این حرف رو زد اعصابم خورد شد‍♂ گفتم که: مگه شما نماز میخونی زمان پیغمبر بودی که ببینی پیغمبر نماز میخونه؟!!! وسط راه ایستاد و گفت: برو پایین شما ها از همون دسته مسافرای نفهمی، برو کرایت هم نمی خوام