خونریزی شَدیدی داشت...
داخِلِ اتاق ِ عمل ، دکتر اِشاره کرد که چآدُرم رو در بیارم تا راحت تر مَجروح رو جابه جا کنم...
گوشه ی چآدُرم رو گرفت و بُریده بُریده گفت:
"مَن دارَم میرَم که چآدُرت رو در نیاری..."
چآدُرم تو مشتش بود که شَهید شد...:)😞💔
به روایت پَرستارِ جنگ:)
#حجاب
#صلوات
#خاطرات_شهدا
@shohaadaa80