✨🕊 با قدسیان آسمان، من هر شبی یاهو زنم گر صوفی از لا دم زند، من دم ز الا هو زنم باز هوایی نیستم، تا تیهوی جان‌ها برم عنقای قاف قربتم، کی بانگ بر تیهو زنم؟ من کوکویی دیوانه‌ام، صد شهر ویران کرده‌ام، بر قصر قیصر قی کنم، بر تاج خاقان قو زنم قاضی چه باشد پیش من مفتی چه داند کیش من چون پشت پای نیستی بر حکم و بر یرغو زنم خاقان اردودار اگر از جان نگردد ایل من صاحب‌قران عالمم، بر ایل و بر اردو زنم ای کاروان، ای کاروان، من دزد شب‌رو نیستم من پهلوان کشورم، من تیغ رویارو زنم ای باغبان، ای باغبان، در بسته‌ای بر من چرا؟ بگشا در این باغ را، تا سیب و شفتالو زنم ای نفس هندووش برو، ترکی مکن با من که من، سلطان صاحب قوتم، بر ترک و بر هندو زنم گر آسیای معرفت بی‌بار ماند ساعتی، من بر فراز نه فلک از بهر او توتو زنم در باغ باز بود، در باغ باز هست و هیچگاه بسته نیست، در باغ وصل همیشه باز است، اما عاشق باید باشی، باید در جستجوی معشوق با صلابت گام برداشت و خالصانه خواست و مهربانانه بهاریه شوق خواند، باید معرفت رفتن داشت و دانست که ماندن جز سوختن در تن نیست و در وجود او باید یکی شد.... ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120