پرسید ناهـٰار چی داریم‌ مادر؟ مآدرش‌ گفت‌ باقالی پلو با ماهے ! با خنده‌ روڪرد به مادرش‌ گفت‌ ما امروز این‌ ماهیـا رو میخوریم‌ ویہ‌ روزے این‌ ماهیا؛ مارو.. چند وقت‌ بعد‌ توعملیـٰاٺ‌ وَالفَجر ۸ داخل‌ اروندرود‌ گم‌ شد ودیگر مـٰادرش‌ لب‌ به ماهے نزد…😔