.
[
#قطعات_نور✨]
[ ناگهان مأموری مرا صدا زد و گفت: شما را در دفتر میخواهند. عبایم را روی دوش انداختم و به دفتررفتم. وقتی مرا دید گفت شما آزاد هستی؛ وسایل خود را جمع کن و برو بیرون. با دلی لبریز از خوشحالی به سلول برگشتم. این خوشحالی با قدری تأسف هم توأم بود؛ تأسف از جدایی از برادرانی که در پی آن معاشرت دلپذیر شبانه روزی زندان خیلی با آنها انس گرفته بودم. در حال جمع و جور کردن وسایلم بودم که دیدم مأموری در داخل زندان با صدای بلند گفت فلانی آزاد شد. همه ی زندانیان از سلولهایشان بیرون ریختند و مرا در جمع آوری وسایل مانند پتو و غیره کمک کردند. مأمور، آن وسایل را برداشت و بیرون برد. بعد برادران عرب جمع شدند و به شیوه ی عربها «هوسه» کردند و تکرار میکردند: «
یا سید جدك ويانا» یعنی آقا سید جدت با ماست!
•از کتاب:
[خون دلی که لعل شد📚]
____________________________
💌~
آقاجان!
زندان، دیگر زندان نیست اگر
جمع مؤمنینی باشد و
نور ولایتشان به هم پیوند بخورد...💫
آخر پیوند های ایمانی از تمام زنجیرهای مادی و معنوی شیاطین عالم محکم ترند.
محکم ترند که زیر سایه حضرت امام و شما، در جمهوری اسلامی ابر انسان ساختیم تا اول شیاطین درون و بعد بر شیاطین بیرون را ضربه فنی کند.✊⭐
_____________________________
دعا میکنیم برای سلامتی آقا امام زمان ارواحنافداه و نائب برحقشون:
#روز_سیوششم
[ متن کامل ←
دعا برای امام زمان ارواحنافداه💚 ]
+ به نیت پیروزی های روزافزون جبهه مقاومت
#یادگاری_امامرضا
#دعا_برای_سلامتی_نائب_الامام
#دعا_برای_نصرت_مقاومت