شهید"غلامعلی رجبی"؛شهیدی که تکه نانی را به غذاهای شاهانه ترجیح داد...
📌دوران
سربازی شده بود راننده
قریب (
پیشکار شاپور غلامرضا پهلوی).همراهش میرفت
سرکشی باغهای
غلامرضا پهلوی.
🔸توی
باغ، لب به
چیزی نمیزد؛ آنقدر که
بالاخره یک روز صدای
قریب درآمده بود که: «
همه به من
التماس میکنند اجازه بدم از
میوههای باغ ببرند؛ ولی تو حتی
میوههایی که خودم
برات کنار
میذارم رو هم
برنمیداری ببری؟!»
•••••°°°°°•••••°°°°°•••••°°°°°•••••°°°°°•••••
🔹یک بار با
قریب رفته بود کاخ
شاپور غلامرضا؛ موقع
ناهار رسیده بودند.
قریب او را برده بود
آشپزخانه و
سفارش کرده بود که هر
غذایی میخواهد بهش بدهند.آن روز
مهمانی بود و
آشپزخانه پر از
غذا و
دسرهای مختلف.
▪️بعدها برای
مادرش تعریف کرده بود که: «
غذای آن روز از
گلوم پایین نرفت. رفتم تو
کوچه پس
کوچهها،
نانوایی پیدا کردم. یه نون
خریدم و کمی
پنیر و
انگور؛
نشستم کنار جوی
آب و
جای شما خالی ناهارم رو با
لذت خوردم».
شهید غلامعلی رجبی
✓ذاکــر اهـل بیت علیـهم السـلام
معـلم، شاعـر و سـراینده شعــر زیبـای :
«قــربون کبــوتـرای حــرمت امـام رضــا ع»
📜
مجـموعه یادگــاران /جلد ۲۴
کتاب غلامعلی جندقی (رجبی)
نشـر روایت فـتح
#شهید_غلامعلی_رجبی
#خاطرات_شهدا
#سیره_شهدا
#نان_حلال
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم