یک بسیجی ساده
در تاریخ شهریور شصت عملیات شهید رجایی و باهنر درکرخه مجید سیلاوی شهید شد بعد از عملیات حاجی را دیدم گفتم:
حاجی سیلاوی شهید شد. اولین بار دیدم حاج علی هاشمی نشست بعد گریه کرد.
اولین بار در عمرم دیدم که گفت: ((کمرم رو شکست مجید کمرم را شکست))
فقط یکبار دیدمش. والا همیشه تو لحظات سخت جنگ ایشون خونسرد بود با درایت تصمیم می گرفت
و دستور می داد و کارش را انجام می داد و رفتارش مثل یک شخص عادی بود
اصلا وقتی جایی می رفتیم مثلا وقتی قرارگاه مشترک می رفتیم وقتی می گفتند با هم چند نفری بیایین داخل اصلا نمی دونستند علی هاشمی کدوم یکیمونه.
فقط می دیدند یک عده ای لباس بسیجی تنشان است راحت می اومد داخل بدون اینکه خودش را معرفی کنه پشت سر ما می اومد.
هی نگاه می کردن بعد می گفتن علی هاشمی کیه؟
می گفتیم: ایشون علی هاشمی هستن. تعجب می کردن چون فکر می کردن علی هاشمی یک شخصیه که سر و وضع آنچنانی داره یا محافظ داره در حالیکه اینجوری نبود.
یاد شهدا با صلوات🌹
@shohada_yazd