یادواره شهدا
📸 طرح تابلوی گروهبان یکم شهید🌷 #محمد_چاهیان بروجنی 👈 به همت ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن
🍃 بسم رب الشهداء والصدیقین 🍃 📝 مروری کوتاه بر گروهبان یکم شهید 🌷 بروجنی 🔹 محمد هفتمین، صادق ترین و آخرین فرزند خانواده چاهیان بود که در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۴۵ در خانه ای قدیمی در محله شترخون (یکی از محلات کهن بروجن) دیده به جهان گشود. شناسنامه این نورسیده در اوایل سال بعد صادر شد، لذا دوم فروردین ۱۳۴۶ به عنوان تاریخ ولادت ایشان در شناسنامه ثبت شد. 🔹 پدرش (مرحوم حاج عبدالغدیر) به عنوان کنتورنویس، کارمند وظیفه شناس و پرتلاش در اداره برق شهرستان بروجن بود. ایشان که از معتمدین محل بود، درآمدش اندک ولی زندگی را با صداقت و قناعت اداره می کرد. در اوایل نوجوانیِ محمد بود که پدر توانست خانه ای مناسب تهیه نماید و لذا از محله شترخون به محله اردوبار (نزدیک میدان عبادت فعلی)، نقل مکان کردند. 🔹 شهید محمد چاهیان 🌷 دوران ابتدایی را در زمان ستمشاهی پهلوی در دبستان رضا پهلوی سابق (شهید 🌷 مصطفی خمینی فعلی) گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه کوروش سابق (ارشاد فعلی) و دوران متوسطه را در دبیرستان شهدا در رشته علوم تجربی با موفقیت پشت سر گذاشت. 🔹 در دوران تحصیل، دانش آموزی درس خوان، باهوش، سربزیر و تاحدی کناره گیر بود. در دوره متوسطه گاهی در زنگ تفریح با برخی دوستان نزدیک ازجمله پسر دایی اش (آقای سعید غلامی) درد و دل می کرد و ظهرها همراه ایشان در نماز جماعت دبیرستان شرکت می نمود. 🔹 در فروردین سال ۱۳۶۱ که کلاس اول دبیرستان بود، ۲۴ شهید 🌷 در یک روز در شهر بروجن تشییع شد. ۱۷ نفر از این شهدا دانش آموز دبیرستان شهدا بودند. این موضوع به شدت محمد و همه دانش آموزان را تحت تاثیر قرار داد. 🔻 یک روز به اتفاق پسرعمه اش (شهید 🌷 ) به سیاسرد (منطقه ای گردشگری در ۵ کیلومتری جنوب بروجن) رفته بود. یکی از برادرانی که از طرف سپاه و بسیج در تعقیب جمعی از عناصر ضدانقلاب بود، با ایشان روبرو می شود. چون شناخت دقیقی از این دو شهید 🌷🌷 بزرگوار نداشت، ضمن بازخواست آن ها، از روی اشتباه، یک سیلی به گوش محمد می زند. شهید 🌷 حمیدرضا سپهری موضوع را به فرمانده وقت بسیج شهرستان (جناب مهندس زارعپور) مطرح می نماید و ایشان پس از بررسی، دستور به قصاص فرد خاطی می دهد ولی شهید چاهیان 🌷 راضی به قصاص نمی شود و بزرگوارانه فرد خاطی را می بخشد. 🌺 👈 در اواخر بهمن ۱۳۶۴ پسرعمه و نزدیک ترین دوستش (شهید سپهری 🌷) در عملیات والفجر۸ به شهادت رسید و باعث شد عزم محمد برای ادامه راه این شهید عزیز 🌷 و همه شهدای دفاع مقدس بیش تر شود. لذا با وجود آنکه استعداد زیادی برای ورود به دانشگاه داشت ولی ترجیح داد بخاطر شرایط موجود در کشور و تداوم جنگ تحمیلی، بعد از دیپلم به خدمت مقدس سربازی برود تا دِین خود را به کشور و نظام جمهوری اسلامی اداء نماید و بعداً در فرصت مناسب، ادامه تحصیل دهد. 🔹 بنابراین، در اوایل سال ۱۳۶۵ برای خدمت سربازی اعزام و وارد نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی 🇮🇷 شد. دوران مقدماتی آموزش نظامی را در پادگان ۰۱ تهران و دوره تکمیلی را در شرایط سخت در پادگان ۰۵ کرمان به پایان رساند و موفق به دریافت درجه گروهبان یکمی شد. 🔹 ایشان که کاملاً ورزیده شده بود، برای ادامه خدمت به جبهه های دفاع مقدس در استان کرمانشاه واقع در غرب کشور (منطقه عملیاتی گیلان غرب، سرپل‌ذهاب و سومار) اعزام شد و مدت زیادی در ارتفاعات مرزی سومار در مقابل دشمن بعثی جانانه جنگید. 👈 به گفته دوستانش، در منطقه بسیار به فکر سربازان زیردستش بود و با رأفت و مهربانی با آنان برخورد می کرد. 🔹 شهید عزیز 🌷 در روز ۱۶ مهرماه ۱۳۶۶ در پی ماموریتی به ستاد لشکر اعزام شد. در همان روز، منطقه سومار توسط هواپیماهای رژیم بعثی عراق به صورت ناجوانمردانه تحت بمباران شیمیایی قرار گرفت و محمد همراه با جمعی از همرزمانش و تعدادی از مردم غیرنظامی به خیل عظیم شهدا 🌷 پیوست. 🔹 پس از ۹ روز پیکر مطهرش را به شهرستان بروجن آوردند و در روز ۲۵ مهرماه با حضور انبوهی از امت شهیدپرور از مقابل سپاه شهرستان تشییع و در روضه الشهدا بروجن در جوار گلگون کفنان شهرمان آرام گرفت. 👈 بیش از سه دهه از شهادت محمد می گذرد و مادر مکرمه شهید 🌷 (حاجیه خانم غلامی) هر سال در سالروز شهادت فرزند دلبندش، مراسم دعا برگزار می نماید تا هم یاد و خاطره شهید عزیزش 🌷 را زنده نگه دارد و هم نشانه ای باشد برای ادامه راه شهدا توسط برادران، خواهران، بستگان و دوستان. 🌷 یاد و نام این شهید عزیز و همه شهدا گرامی و راهشان پررهرو باد.🌷 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط 《ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن》 با استفاده از متن ارسالی توسط حاج غلامرضا چاهیان (برادر شهید) و یکی از دوستان شهید در دوران دبیرستان 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .