فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت عاشقی؛ وقتی شهید چمران در دهلاویه به شهادت رسید ۱۰ روز از آزادسازی دهلاویه می‌گذشت و هرشب نیرو‌های بعثی حمله می‌کردند. شب شهادت دکتر چمران نیز دشمن به شدت حمله می‌کرد و ما به این طرف و آن طرف می‌زدیم. روی خاکریزی در دهلاویه ایستاده بود، البته خاکریزی نبود، چون از کرخه عبور کرده بودیم و امکان بردن وسایل سنگین برای زدن خاکریز را نداشتیم، آن بلندی سیل‌بند رودخانه سابله بود. چمران روی خاکریز ایستاده بود و مقدم پور را توجیه می‌کرد، کنارش محمد حدادی هم ایستاده بود، بقیه بچه‌ها در اطراف دکتر بودند که آتش خمپاره دشمن باریدن گرفت. چمران دستور داد همه بروید توی سنگرها، در واقع شیار‌هایی که نه سقف داشت نه مانع دیگری، بچه‌ها رفتند و با فاصله نظامی سنگر گرفتند، اما خود دکتر روی خاکریز ایستاده بود. او هیچ گاه روی خاکریز پنهان نمی‌شد. بارش خمپاره‌ها شدت گرفت، متاسفانه خمپاره‌ای که آن‌ها را به شهادت رساند خمپاره ۶۰ بود که صدای سوت هم نمی‌داد و برای همین کسی پنهان نشد و درست پشت پای آن‌ها روی خاکریز اصابت کرد. ترکش خمپاره به پشت سر چمران در نقطه‌ای حساس برخورد کرد و او به خاک شهادت افتاد. صورت و چانه مقدم پور و سینه حدادی هم ترکش خورد که هر سه به شهادت رسیدند. البته چمران لحظاتی نفس داشت تا به آمبولانس منتقل شود، اما پس از چند لحظه چشمانش برای همیشه بسته شد.» ... 🌴