اسیرشده بود،پانزده سال بیشترنداشت. حتی مویے هم درصورتش نبود. سرهنگ عراقے اومدیقه اش روگرفت وکشیدش بالا وگفت :اینجاچیکارمیکنے؟ حرف نمی زد سرهنگ عراقے گفت :ولم کن تابگم،ولش کرد خم شدازروے زمین یه مشت خاک برداشت،آوردبالاوگفت:اینجا خاک منه،توبگواینجاچیکارمیکنے ؟؟؟ سرهنگ عراقے خشکش زده بود. ❤️ ♥️ 🌱 @shohaday_110