سخنرانی جناب سیدحسن نصرالله در مراسم بزرگداشت یاد دبیرکل شهید حزب الله 😭
این بار اگر ما روی ماه سید را نمیبینیم
اما او، همه ما را میبیند...
و میگوید
چرا ناراحتید؟!
دوست داشتید من در پیری رو تخت بیمارستان بمیرم؟
این شهادت همون چیزی بود که مدتها آرزوش را داشتم
دلم برای پسرم هادی تنگ شده...
دلم برای دیدن مادرم تنگ شده...
پیامبر ص شهید شد، امیرالمومنین ع شهید شد و هرکسی که به آنها وفادار باشه و مقابل باطل باشه مقدر شده که شهید بشه...
خسته بودم، حق دارم استراحت کنم، مگه نه؟
سالهاست که در این دنیا زندانی هستم و وقتش رسیده که آزاد باشم...
من رفتم اما روحم کنار شماست
قوی باشید...
کوه هایی باشید که هیچ چیز آنها را تکان نمیده...
راه ادامه داره...
و بهای خون من نابودی اسقاطیله، خیلی خیلی زود انشاالله
به امید دیدار...