💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫 🌷سال 54 بود. عباس به‌اتفاق چهار نفر دیگر از دوستانش، با ماشین تصادف سختی کردند. شدت تصادف به حدی بود که سه نفر از آن‌ها در جا کشته شدند. عباس هم به‌شدت آسیب‌دیده و چند استخوان دست و پایش شکست. به ناچار چندین پلاتین در دست‌وپایش کار گذاشتند. این حجم از آسیب بدنی برای یک خلبان یعنی ناتوانی در پرواز، یعنی مرگ. اما عباس عاشق‌تر از این حرف‌ها بود که زمین‌گیر شود، عشق به پرواز او را از افتادن و زمین‌گیر شدند بلند کرد تا بدن خود را باز برای پرواز و پریدن آماده کند. کمتر از یک سال بعد باز خودش را به دوره آموزشی رساند. وقتی هم بعد از انقلاب، او را به عنوان پاکسازی از نیروی هوایی بازخرید کردند، نامه اعتراضی نوشت و درخواست داد به آسمان برگردد. می گفت: من شغلم را خیلی دوست دارم، اگر روزی در آسمان هواپیمای جنگی ببینم و خودم نتوانم پرواز کنم، از غصه نپریدن، دق می‌کنم. عشقش به پرواز هرمانعی را از راهش بر می داشت، خدا او را برای پرواز در روزهای سخت ایران ذخیره کرده بود! 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید