💫یادی از امیرخلبان سرلشکر شهید عباس دوران 💫
🌷آن شب نوبت من و عباس بود که در آلرت باشیم. هواپیماهای مسلح آماده پرواز در جایگاه بودند که در صورت اعلام نیاز یا حمله دشمن بلافاصله اقدام کنیم. من گوشهای نشسته، قرآنی دست گرفته بودم و بمیخواندم. عباس هم قدم میزد و به هواپیماها نگاه میکرد. یکلحظه ایستاد. به هواپیماهای آماده پرواز خیره شد و گفت: مشیری!
نگاهم به سمتش رفت. ادامه داد: آدم الآن این هواپیما را بردارد و هرچه میشود زیرش موشک و بمب و گلوله ببندد!
متعجب نگاهش میکردم. او خودش یک متخصص نظامی بود میدانست هرکدام از اینها حسابوکتاب دارد و نمیشود همه را باهم زیر هواپيما بست.
ادامه داد: هواپیما كه مسلح شد، پرواز كني، هواپیماهای دشمن را بزنی، تانک دشمن را بزنی... پادگان دشمن را بزنی... حالا یک تیر هم بخوری و شهید بشوی... اگر هم زنده ماندی و موشک و بمب نداشتی با هواپیمایت به دل دشمن بزنی و با هواپیمایت آنها را نابود کنی!
نمیدانم کجا سیر میکرد، اما میفهمیدم با همه وجودش دوست دارد با هرچه دارد دشمن را از خاک وطنش دور کند
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید