💫یادی از سردار شهید مهدی ظل انوار 💫 🌷وقتی فرزندانمان را باردار بودم مرتب مرا تشویق به تلاوت قرآن می‌کرد. بعد از تولد آن‌ها خودش براي فرزندانش، بلند قرآن می‌خواند و از میان ادعیه، زیارت عاشورا را مرتب، در گوش آن‌ها می‌خواند و تکرار می‌‌کرد.علاقه شدیدي به دو دخترش داشت. اگر راضیه پشت سرش گریه می‌کرد، می‌گفت: راضیه را آماده کن تا با خودم ببرم. وقتی سر کلاس می‌نشینم، مرتب صداي گریه او در گوشم می‌پیچد، من تحمل گریه او را ندارم! بعضی شب‌ها مرضیه را که خیلی نا‌آرامی می‌کرد از من می‌گرفت، می‌گفت: شما امشب را بخواب من مرضیه را می‌خوابانم. گاهی وقت‌ها، نیمه‌شب که سراغشان می‌رفتم، می‌دیدم مرضیه را که در آغوشش به خواب‌رفته، هنوز در بغل دارد. معترض می‌شدم. می‌گفتم: این‌جور چند ساعت در بغلت باشد اذیت می‌شوي؟ می‌گفت: اگر تا صبح هم مجبور بودم بنشینم، دخترم را روي زمین نمی‌گذارم، سرش را روي قلبم می‌گذارم تا بداند که قلب پدرش همیشه براي او می‌تپد. همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید