سال 60 تحرکات منافقین در شهر خیلی زیاد بود. پوشیدن لباس سپاه و حتی داشتن ریش در نظر آنها حکم مرگ را داشت. روزی در مقر سپاه بودیم که خبر آوردند منافقین از، چهار طرف یعنی سمت چهارراه زند، پارامونت، پل باغ صفا و نمازی به سمت ستاد در حرکتند. ما پانزده نفر بیشتر نبودیم و هرچه بالا و پائین می کردیم نمی دانستیم چه طور باید در برابر آنها بایستیم. ناگهان حسین بلند شد و گفت: «ما همان کاری را می کنیم که امام حسین(ع) در رزو عاشورا کرد، یاران امام با اینکه تعدادشان کم بود اما به قلب دشمن زدند.»
به پیشنهاد حسین در گروه های دو و سه نفری به چهار طرف حرکت کردیم، دو سه نفر را هم در پشت بام مقر گذاشتیم. واقعاً برای شهادت آماده بودیم. اما منافقین با دیدن ما ترس به دلشان افتاد و خود را باختند. بعد از دو ساعت حضور ما د رخیابان درگیری مختصری رخ داد، منافقین متفرق شدند و ما به سلامت به مقر برگشتیم. حسین می گفت: «دیدید! درست است که ما تعدادمان کم است، ولی هر کدام از ما می تواند با یک لشکر روبرو شود!»
#شهید حسین رنجبر اسلاملو
#شهدای_فارس
#سالروزشهادت
🌱🌷🌱🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید