⭐️یادی از سردار جهادگر شهید حاج خلیل پرویزی⭐️
🌹 در حال آماده سازی خطوط و جاده ها برای عملیات والفجر 8 بودیم. چندین گروه در محورهای مختلف کار می کردند، حاج خلیل هم مرتب به گروه ها سرکسی می کرد. یک شب هنگام بازدید از کارِ گروه ما، دید که راننده خیلی به لودر فشار میآورد و اگر همین طور ادامه بدهد خرابش میکند و کار لنگ میماند. بدون آنکه تندی کند به راننده گفت: برادر انگار خیلی خستهای، بیا پایین چند دقیقهای استراحت کن تا کمی کمکت کنم.
راننده که او را نمیشناخت لودر را تحویلش داد.حاجی خیلی نرم و بدون فشار به دستگاه کار میکرد. راننده گفت: به سن و سالش نمیخورد اینقدر کاربلد باشد، حاج خلیل که اینقدر نیروی ماهر دارد چرا زودتر نفرستاد کمک ما؟!
نتوانستم جلو خندهام را بگیرم. چهرهاش ناگهان تغییر کرد و گفت: - نکند این خودِ حاج خلیل است؟!
بعد از چند دقیقه حاجی از ماشین پیاده شد و گفت: ببخشید! من سرم کمی شلوغ است و بیش از این نمیتوانم کمک کنم. امیدوارم خستگیت در رفته باشد. حاج خلیل که رفت، دیدم راننده دارد نرم و با دقت کار ش را می کند.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید