🌷 یک روز مادر گفت برو مدرسه محمدعلی ببین چیکار دارن؟
رفتم مدرسه. مدیر گفت بنا به شکایت معلم ها تصمیم به اخراج برادر شما گرفته شده!
گفتم چرا, برادر من که بسیار منظبط و درس خوان است.
مدیر گفت: برادر شما کلاس دینی را بهم می زند!
گفتم صدایش بزنید تا از خودش بپرسم.
امد. سر به زیر و محجوب گوشه ای ایستاد. گفتم چی شده محمد علی؟
چیزی نگفت. اصرار کردم. سرش را بالا اورد, بدون ترس یا ذره ای لرز از مدیر گفت:معلم دینی به جای اینکه از دین بگوید اراجیف تحویل بچه های مردم می دهد و از دستگاه سلطنت تعریف و تمجید می کند, من هم جوابش را داد.
با وساطت من اخراج نشد. اما خودش دل از مدرسه کند و رفته مدرسه حکیم. چهار سال تمام با اینکه پانزده شانزده سال بیشتر نداشت در حال مبارزه با رژیم شاهنشاهی بود, این اواخر هفته ای دو شب بیشتر در خانه نبود و بقیه شب ها در مسجد بود یا در خیابان در مبارزه...
#شهید محمدعلی دعایی
#شهدای_فارس
🌷🌷🌷
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید