💫یادی از سردار شهید محمد اسلامی نسب 💫
🌷صبح روز اول یا دوم عملیات والفجر 8بود. محمد کنار اسکله در فاو ایستاده و بلند و محکم به چند نفر می گفت: چرا نياورديد... بايد مي آورديد! جلوتر رفتم دیدم با چند سکانی( راننده قایق) بحث می کند. از صحبت های آنها متوجه شدم چند شهید در حاشیه اروند در سیم خاردار ها گیرکرده اند و محمد از این ها خواسته است آنها را بیاورند، اما آنها نتوانسته بودند این کار را انجام بدهند.
گفتم: جريان چيه؟ - ما رفتیم شهدا را بیاریم، اما منطقه مین گذاری شده و دست خالی برگشتیم. حالا آقای اسلام نسب پایش را کرده توی یک کفش که حتماً باید برید شهدا را بیارید.
- دیر بجنبید مَد میشه، آب جنازه ها را می بره توی خلیج!
این را اسلام نسب محکم تکرار می کرد و اصرار که همین الان باید شهدا را بیارید. بعد گفت: حسینقلی تو با این ها برو!
قرار شد هرجا قایق آنها به ساحل نزدیک شد، من از ساحل وارد آب شوم و شهدا را از سیم خاردار ها آزاد کنم. با همین سماجت آقای اسلام نسب، از مفقود شدن پنج شهیدغواص در خلیج فارس جلوگیری شد...
راوی حاج علی حسینقلی
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید