🌹در گرماگرم عملیات بدر دعای کمیل بر پا کرده بودیم. حاج محمود بیش از همه گریه و بی تابی می کرد. دعا که تمام شد به علت علاقه شدیدی که به شنیدن مصیبت آقا اباعبدالله(ع) داشت، از مداح خواست که زیارت عاشورا هم خوانده شود. تا به حال گریه ای این چنین از یک مرد، آن هم یک فرمانده نظامی ندیده بودم. بعد از زیارت عاشورا، یکی یکی بچه ها را در آغوش خود می کشید و حلالیت می طلبید. می گفت: «من آن چنان که می خواستم نتوانستم به اسلام خدمت کنم و از شما تقاضا دارم که جفای من را نکنید و بیش از من در خدمت اسلام باشید.»
آن شب به یاد ماندنی می گفت: «من می دانم که فردا شهید می شوم و پیش سرورم امام حسین(ع) می روم. از شما می خواهم که به خانواده ام سرکشی کنید.»
شب از نیمه گذشته بود که باز هم حاج محمود را دیدم. سر به سجده داشت و با اشک می خواند« انا عبدک الضعیف».
این آخرین منجاتش بود ظهر فردای آن شب به یاد ماندنی، با پنج نفر از یارانش با یک گلوله تانک به وصال دلدارش رسید.
🌹هدیه به سردار شهید حاج محمود ستوده صلوات- شهدای فارس
💢کانال خبری
#شهدای_ایران
✅
@shohadayeiran57