تهاجم فرهنگی وجنگ نرم قسمت اول روشهاي دشمني و جنگ: 1 -روشهاي سخت (اقدام نظامي و خشونت آميز): حمله نظامي و اشغال كشور ، ايجاد جنگ داخلي و حمايت از گروههاي مسلح مخالف نظام اسلامي،ترور شخصيت هاي دلسوز نظام، ايجاد جنگ مذهبي و جنگ قومي در كشور 2 -روش هاي نيمه سخت (سياسي . امنيتي . اقتصادي): مبارزه سياسي ، كارشكني هاي ديپلماتيك ، تحريم هاي سياسي ، تحريم هاي اقتصادي ، نفوذ در ارگانهاي سياسي و امنيتي و اقتصادي ، ايجاد شورش داخلي ، حمايت از مخالفان نظام ، ايجاد هرج و مرج داخلي 3 -روشهاي نرم (فرهنگي . تبليغي . رسانه اي): با جنگ رواني، شايعه سازي و نشر اكاذيب، تهمت و افترا نسبت به مسئولان نظام، ترويج فساد و فحشاء و بي بند و باري، نفوذ در مراكز علمي و دانشگاهي(در اساتيد و دانشجويان)، تحقير فرهنگ و ارزشهاي اسلامي، فريب، شخصيت سازي كاذب، جريان سازي وابسته، سلب اعتماد مردم نسبت به مسئولان نظام، ايجاد ياس و نااميدي در مردم نسبت به آينده خود و نظام اسلامي و .... تعريف قدرت نرم: قدرت نرم «توانايي شكل دهي ترجيحات ديگران» تعريف شده است. بنابراين قدرت نرم، شيوه غيرمستقيم رسيدن به نتايج مطلوب بدون تهديد يا پاداش ملموس وتوانايي كسب آنچه ميخواهيد از طريق جذب كردن نه از طريق اجبار و يا پاداش ميباشد. "قدرت نرم، توجه ويژه به اشغال فضاي ذهني كشور ديگر از طريق ايجاد جاذبه است. براين پايه، كشورهاي ديگر، ارزشهاي يك كشور را ميپذيرند، تحت تأثير آن قرار ميگيرند، از آن تبعيت ميكنند و در نتيجه خواهان پيروي از آن ميشوند."جوزفناي تعريف قدرت: قدرت توانايي تحميل اراده فرد، گروه يا سازمان به محيط پيرامون خود است.در رابطه قدرت تحميل اراده نهفته است.هر چقدر فرد بتواند اراده ي خود را بيشترتحميل كند، قدرت بيشتري خواهد يافت و امكان تحقق اهداف نها يي اش بيشتر خواهد شد.در واقع قدرت، زور به صورت پنهان است. تعريف قدرت از ديدگاه نظريه پردازان: راسل: قدرت ايجاد آثار مطلوب و مورد نظر است.آثار مورد نظر دراعمال قدرت آگاهانه وعمدي است. پارسونز: قدرت قابليت و توانايي يك سيستم اجتماعي در انجام كاركردهايي به نفع اهداف جمعي مي باشد. قدرت ، توانايي سيستم اجتماعي در تجهيز منابع به منظور نيل به اهداف جمعي است. دال : ازديدگاه دال قدرت به معني كنترل رفتار است. واحد 1 بر واحد 2 تا حدي قدرت داردتا بتواندواحد 2 را به كاري وا دارد كه در غير اين حالت انجام نمي داد. در اين حالت مي توان گفت واحد 1بر واحد 2 تا حدي قدرت دارد. پولانتراس: او قدرت را ظرفيت يك طبقه اجتماعي براي تحقق منافع عيني خود تعريف ميكند. نوع شناسي قدرت: ماهيت قدرت: در روابط قدرت نوعي تحميل اراده از طرف كنشگر اجتماعي نهفته است. ماهيت شيطاني قدرت مساله فساد را به ميان مي كشد.از اين ديدگاه قدرت فساد آور است و فاجعه به پا مي كند. فساد قدرت ناشي از كيفيت قدرت ، تنوع قدرت،اعتياد به قدرت، بي قيد وشرط بودن قدرت مي باشد. Lasswell and Kaplan,1950 لرد اكتن: قدرت فساد مي آورد و قدرت مطلق موجب فساد مطلق مي شود. 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi