نقش رسانه در تبيين دفاع و هجوم فرهنگي اسلام و دفاع و هجوم فرهنگى قسمت دوم با اینکه از اولین روزهاى نزول وحى، برخورد فرهنگى میان مسلمانان و مسیحیان و ملت هاى دیگر، همواره وجود داشت، بعضى از مسیحیان و یهودیان از همان زمان به آیین اسلام و آموزه هاى آن تاختند و از هر وسیله و ترفند ممکن، براى تضعیف و نابود کردن اسلام بهره جستند. از آن جمله مى توان به تحریف حقایق و جعل احادیث به دست افرادى مانند: ابوهریره و پراکندن احادیث مشهور به اسرائیلیات در مجموعه روایات اسلامى:3 ترویج فساد و فحشا و اهانت به مقدسات و باورهاى مذهبى، اشاره کرد.4 هیچ دوره اى از تاریخ عبرت آموز اسلامى را نمى توان یافت که در آن، این جنگ متوقف شده باشد، بلکه همواره استمرار داشته است؛ زیرا دشمنان اسلام به چیزى کمتر از نفى اسلام و پذیرش سلطه خویش رضایت نمى دهند. بنابراین، آنچه امروز از آن به عنوان تهاجم فرهنگى، به ویژه علیه اسلام و انقلاب اسلامى یاد مى کنیم، استمرار همان حرکت ها و اقدامات گذشته است که به شکل جدید و روش هاى نوین صورت مى پذیرد. در عصر حاضر، سلطه و نفوذ بر ملت ها و کشورهاى دیگر و استعمار آنها و دستیابى به سرمایه ها و منابعشان، از راه لشکر کشى هاى نظامى، شیوه اى پذیرفته شده و عملى نیست. ازاین رو، کشورهاى قدرتمند، به ویژه پس از جنگ جهانى اول و دوم کمتر به این شیوه توسل مى جویند و به جاى آن با بهره گیرى از امکانات و فن آورى پیشرفته خود از راه تحمیل فرهنگى، به گسترش امپریالیسم فرهنگى پرداخته و مى کوشند از این راه منافع اقتصادى خود را از دیگر کشورها تأمین کنند. غرب با استفاده از نقاب هاى فریبنده اى چون نوع دوستى، کمک به پیشرفت کشورهاى عقب مانده، گسترش حقوق بشر و دموکراسى، انتقال فن آورى، همگانى کردن سواد آموزى و بهداشت و... مى کوشد بر ملت هاى دیگر سلطه فرهنگى یابد. اتر کلاین برگ در این زمینه مى نویسد: «حتى در جریان پیاده کردن برنامه هاى بلند نظرانه و آزاد منشانه، چون کمک یا همکارى فنى نیز نگرش استعمارى و دیگر اشکال استثمار متجلى است. مثلاً کشورى که کمک هاى فنى به دیگرى ارائه مى دهد، انتظار دارد کشور دریافت دارنده کمک، معیارها و الگوهاى وى را برگزیند».5 ژرژ ساتن مى نویسد: «کشورهاى اروپایى براى این مى کوشند دیگران زبانشان را یاد بگیرند که بیشتر به آنها احترام بگذارند و بیشتر آنها را تحسین کنند؛ نه براى اینکه هم صحبتى پیدا کرده باشند و یا بخواهند به آنها اجازه صحبت و اظهار نظر بدهند6». ژرژ بالاندیه درباره برنامه ریزى هاى فرهنگى که در مستعمرات صورت مى گیرد مى گوید: «این سیاست را بایستى به عنوان یک تجاوز معرفى کرد؛ زیرا این امر شیوه پیشرفتى را به یک جامعه تحمیل مى کند که با سیر طبیعى آن متفاوت است»7. بنابراین، امروز امپریالیسم جهانى به سرکردگى آمریکا براى گسترش سلطه اقتصادى، سیاسى و اجتماعى خویش بر ملت هاى دیگر به تهاجم فرهنگى روى آورده است و با استفاده ازاین روش، مى کوشد امپریالیسم فرهنگى خود را بر جهان حاکم کند. از آن جا که پس از اتمام دوره جنگ سرد و شکست کمونیسم، تنها مکتب رهایى بخش اسلام را سد راه سلطه مطلق غرب مى بیند، لبه تیز تهاجم فرهنگى خویش را متوجه مکتب اسلام، به ویژه اسلام انقلابى و انقلاب اسلامى کرده است؛ زیرا چنان که گذشت سردمداران غرب، پس از رنسانس، با نفى مذهب، اصالت را به انسان دادند و همه توان خویش را براى تضعیف و نابودى فرهنگ الهى به کار بردند و اینک که با پیروزى انقلاب اسلامى فطرت خداجوى انسان ها بیدار گشته و مردم جهان به ویژه مسلمانان، با بازگشت به خویش در پى معنویت و زندگانى دینى هستند، آنان مى کوشند، با تهاجم فرهنگى ریشه تحولات فرهنگى اخیر را در سطح جهانى بخشکانند. 💥جنگ نرم ودشمن شناسی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi