آوینی با صراحت درباره سینمای ایران و ماهیت آن، سخن گفت: «... سینمای کنونی ایران هویتی ایرانی ندارد و هواداران آن در خارج از کشور، عموما مخالفان انقلاب اسلامی و منتقدان جشنواره‌ای هستند و اصلا این سینما، مردم را مخاطب خویش نمی‌داند، چه در داخل کشور و چه در خارج کشور... سینمای ایران گرفتار بحران هویت است و این بحران به این دلیل ایجاد شده که سینما، از مردم و غایات فرهنگی مقدس آنان دور است. فیلم‌های سینمای ایران پس از انقلاب عموما سعی دارند که از انقلاب رد شوند و به همین دلیل غالبا هیچ نشانی از این زمان و مشخصات فرهنگی و اجتماعی آن در فیلم‌ها وجود ندارد.»6 بازجویی و محاکمه توسط شبه‌روشنفکران همین اعتقاد و باور سیّد مرتضی آوینی درباره سینمای ایران بود که یکی از پرچالش‌ترین و بی‌پرده‌ترین هجمه‌های جریان شبه‌روشنفکری علیه او را در جلسه‌ای پس از دهمین جشنواره فیلم فجر در «سمینار بررسی سینمای پس از انقلاب» به‌وجود آورد. در آن سمینار، تقریبا همه آنهائی که ادعای سینمای شبه‌روشنفکری داشتند و خود را اخلاف موج نو این سینما می‌دانستند، شهید آوینی را به قول خودش «به محاکمه کشیدند». او خود، جلسه یاد شده را این‌چنین شرح می‌دهد: «جماعت، عجیب برآشفته بودند و دیگر حتی رعایت‌پرستیژ را هم که از اهم واجبات آداب روشنفکری است، نمی‌کردند. توی سؤالات یکدیگر می‌دویدند و اجازه حرف زدن به من نمی‌دادند. اول، خانم نجم (مجری جلسه) خودش هم به جانب مخالفان سخنان من غلطیده بود اما بعد که برآشفتگی و پرخاشگری آنان را دید، آهسته گفت «عجب دیکتاتورهایی شده‌اند»7 همان‌هایی که در آن سمینار، سیّد مرتضی آوینی را «بازجویی» کردند، پس از شهادت آوینی، بیش از همه سنگ او را به سینه زدند و سعی داشتند تا از این نمد برای خود کلاهی ببافند! از فضای ضد فرهنگی سال‌های به‌اصطلاح سازندگی و اصلاحات استفاده کرده و هر آنچه سیّد مرتضی نقد و نفی کرده بود را به او نسبت دادند. او را سمبل روشنفکری خواندند! و طرفدار تجدد!! و... با استفاده از رسانه‌های زنجیره‌ای خویش، سعی در مصادره به مطلوب وی کرده و می‌کنند. سخنان و نوشته‌هایش را سانسور کردند و آنچه از او مدنظرشان بود، نشر دادند و آنچه نمی‌پسندیدند و تیشه به ریشه خود می‌دانستند، پنهان ساختند. ❇️جنگ نرم و دشمن شناسی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi