رسانه و جنگ نرم؛ الگوها و راهبردها 1. فلسفه جنگ نرم قسمت یکم فلسفه و چرايي جنگ نرم چيست؟ چرا و چگونه اين جنگ ايجاد و گسترش مي‌يابد؟ به بيان ديگر، ريشه‌هاي پيدايش و گسترش جنگ نرم را در كجا بايد يافت؟ پاسخ به اين سؤال، به‌معناي يافتن دانش و بينشي عميق درباره حقيقت جنگ نرم و عوامل آن است كه مي‌تواند مطالعات و تحليل‌هاي مربوط به اين حوزه، به‌ويژه مسئله تنظيم الگويي جامع و اساسي براي مبارزه در اين ميدان را به‌درستي جهت ببخشد و به‌خوبي پشتيباني كند. الف) درگيري دائمي و ريشه‌اي ميان حق و باطل تاريخ نشان مي‌دهد جنگ و درگيري از ديرباز در جوامع انساني وجود داشته و آتشِ آن، گاه و بيگاه بين جريان‌هاي قدرت در سطوح مختلف، به شكل‌هاي متفاوت با انگيزه‌هاي گوناگوني ازجمله دستيابي و تسلط بر سرزمين‌ها، امكانات و افراد بيشتر، شعله‌ور ‌شده است. براساس مباني و معارف اسلامي، درگيري و جنگ حق و باطل كه در واقع، جنگ كفر و ايمان و جنگ خداپرستي و هواپرستي است، اصلي‌ترين و محوري‌ترينِ اين مبارزه‌ها محسوب مي‌شود كه امري اجتناب‌ناپذير است؛ زيرا چنان‌كه همواره منكران و معاندان با خداپرستان سر جنگ داشته و دارند (بقره:217)، مؤمنان نيز از پذيرش ولايت طاغوت خودداري كرده و مي‌كنند (همان:256) و علت استمرار اين جنگ، ماهيت و هويت آشتي‌ناپذير ايمان با كفر، عدالت‌خواهي با ظلم، نور با ظلمت، و به‌طوركلي حق با باطل است (همان:257). در اصل اين جنگ با ولايت و سرپرستي خداوند و سپس انبيا و اولياي الهي از يك‌سو و شياطين1 و نظام‌هاي طاغوتي به سرپرستي ابليس از سوي ديگر (يس:60-62)، راهبري و هدايت مي‌شود. ميدان درگيري ابليس و پيروان او با انبياي الهي، اعمِ از جنگ سخت و جنگ نرم است، اما جنگ نرم، بُعد بسيار مهم و اساسي اين جنگ است كه با انديشه‌ها، عواطف، گرايش‌هاي روحي و رواني مردم سروكار دارد و از جنگ سخت كه در سطح برخوردهاي فيزيكي و با سلاح‌هاي مادي انجام مي‌گيرد، بسيار خطرناك‌تر و مؤثرتر است. در اين جنگ، به باورها، ارزش‌ها و نگرش‌هاي انسان‌ها و جوامع حمله مي‌شود و تغيير مي‌يابد. بنابراين، اين حمله نه از طريق اعمال خشونت و تحميل دستورها، بلكه از طريق اقناع و ترغيب صورت مي‌گيرد و در بسياري موارد، اين عمليات روحي و رواني، آثاري ناخودآگاه داشته و دشمن به‌صورتي پنهان و كاملاً غيرمستقيم به اهداف خود دست مي‌يابد. اين شيوه ابليس است كه به‌صورت پنهاني و از درون، انسان‌ها را وسوسه كرده، فريب داده، به‌سمت مطلوب خود سوق مي‌دهد. (ناس:4-5) هدف انبياي الهي، نجات انسان‌ها از ظلمت جهل و خرافه‌پرستي و هدايت آنان به حقايق نوراني و حصار محكم ايمان بود، بنابراين روش‌هاي مبارزه نرم مانند موعظه، برهان و اقناع منطقي براي آنان اولويت داشته و براي پيشبرد اهداف خود تا جاي ممكن به روش‌هاي نظامي و سخت متوسل نمي‌شدند و در اين مبارزه نرم نيز از تزوير و وسوسه‌هاي گمراه‌كننده پرهيز مي‌كردند؛ زيرا اعتقاديافتن به دين با اكراه و اجبار منافات دارد و خداوند متعال در اين زمينه مي‌فرمايد: «لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَي...؛ در دين هيچ اكراه و اجباري نيست و راه هدايت از گمراهي آشكار شده است» (بقره:256) و نيز پيامبرش را به اين روش توصيه كرده است: «ادْعُ إِلِي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ...؛ مردم را با حكمت و اندرز نيكو به پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با آنان مباحثه كن» (نحل:125). به‌علاوه، در اين مبارزه نرم، اساس كار آنان برخلاف دنياپرستان، همواره بر حكمت و استدلالات روشن براي ابلاغ حقايق الهي استوار بوده، نه تحميق و فريب آنان.    جنگ نرم ودشمن شناسی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi