بنویسید برایش:
دیوانه و مجنون شده بود ،
به آغوش های دونفره های عاشقان حسادت میکرد،
به انگشتان قفل شده در هم حسادت میکرد ،
اصلن به گوشش برسانید :
بعد از آن فقط یکروز زندگی کرد
برایش بگویید از اشك ها و غصه ها و کتمان هایش . . !
به او بگویید آدمی بود که :
حتی خواب هم در گریختن از او استاد شده بود 🌚:)'