بعد فوت شوهرم دنبال یه خونه میگشتم برا اجاره،هر جاهم میرفتم کرایه زیاد میخواستنو در توانم نبود.
یه روز وقتی از خونه بابام برمیگشتم،همسایه کناریشون گفت:نسترن خانوم،شنیدم دنبال خونه میگردی؟
گفتم بله حاج آقا
گفت چند روز پیش خونه دوستم چند کوچه پایین تر خالی شده و دنبال مستاجر میگرده اگه میخوای یه نگاهی بنداز.
گفتم پول رهن و اجاره چقدر میخواد؟
گفت بریم شما بپسند کنار میاد...
با هم رفتیم در حیاط و باز کرد تا وارد خونه شدیم یه مرتبه...♨️🤯👇
https://eitaa.com/joinchat/1607663650C9de7ed0eea❌سرگذشت زندگی وحشتناک من👆🔥