💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟
🌟
💠
🔹عکس العمل شما و بچه ها بعد از شنیدن خبر شهادت همسرتان چه بود، آن هم ایامی چون نوروز؟
اولش باورم نمی شد ولی کمی که گذشت باور کردم. آن هم از گریه ها و بیقراری های دختر کوچکم که از شب شهادت همسرم شروع شده بود و آرام نمی شد. من از این بی قراری ها متوجه شدم خبری شده است. با گوشی علی تماس می گرفتم و جوابی نمی گرفتم. اینکه علی یک زمانی به شهادت خواهد رسید، انتظاری بود که همیشه داشتم اما نه به این زودی. چهارم فروردین ماه سال 1394بود که خبر شهادت را آوردند، گفتند از پیکرش چیزی نمانده جز تکه هایی اندک که فقط با آزمایش DNA قابل شناسایی است. علی من در سوم فروردین ماه به شهادت رسیده بود. می دانستم عاشق زهرا (س) بودن یعنی مثل او زندگی کردن و مثل او رفتن. در تمام لحظات زندگی عشق به زهرا (س) در زندگی اش موج می زد تا آنجا که مادرش زهرا در شب شهادتش داماد خود را پذیرفت. باید شهادت او هم مثل زهرا ( س) می شد. شهید علی در آتش سوخت، در آتش یزیدیان زمانه. به یقین می گویم شهید علی باید گمنام می ماند بدون هیچ مزاری مانند مادرش زهرا (س) اگر از او تکه هایی چند بازگشت به یقین می گویم آن هم به خاطر آرامش دل بازماندگان بود و بس. نهم فروردین ماه 1394 روز تشییع پیکر شهید علی بود. یک روز باور نکردنی، هربار که از کربلا و سوریه برمی گشت دختران مان تنها استقبال کنندگان پدر بودند. تنها کسانی بودند که به پدر زیارت قبول می گفتند و به استقبالش می رفتند ولی این بار جمعیت زیادی از مردم، دوستان، بستگان، همه و همه...
💠
@shohda_shadat🌹
🌟
💠🌟💠🌟💠🌟💠🌟💠