این غزل های پیاپی که تو را کم دارد.. شاعرش زُل زده بر پنجره، ماتم دارد.. شاعرش مرد غریبی ست که با رفتنِ تو.. رَختِ مشکی به تَنش کرده، مُحرَّم دارد.. رفتنت تلخ ترین حادثه ی تقویم است.. مژه ام در غمِ این حادثه شبنم دارد.. تا به کی حسرتِ دیدارِ تو را ندبه کنم؟ مثلِ یک جمعه ی دلگیر که ماتم دارد.. "آخرین شعر"، برای تو که دورم از تو.. شاعری زُل زده بر پنجره ُو غم دارد.. ⚘️ ابوذر اسدالله پور⚘️