دیروز داشتم غذا نذری پخش میکردم
یه پیرزنه اومد گفت: خیر از جوونیت ببینی یه غذا بده به من
گفتم : مادر جان غذا تموم شده
گفت : خدا بزنه تو کمرت ایشاالله به زمین گرم بخوری خیر نبینی
سریع رفتم براش یه پرس غذا خریدم بعدش گفت: ایشاالله خیر ببینی عزیزم هرچیزی از خدا میخوای بهت بده
فکر کنم دکمه خاموش روشن نفرینش تو شکمش بود
😂😁😊😄😜