🥀 تیـــر خــــلاص می‌زد بــــال کبوترم را تق‌تق گلوله خون کرد سرتاسر حرم را در فتنه‌بازی شهر ، بازیچه‌ی مجازی هم‌بازی مــرا کشت _تنها برادرم را_ ای روسری‌پریشان! بر بـــــاد رفته دینت تو دل به فتنه دادی، من سایه‌ی سرم را... آغوش رایگانت، با یک حساب سنگین از من گرفت آن شب آغوش مادرم را دیدم به چشم خونبار یک آسمان پرستو دیدم ستاره‌هـــای در خــــون شناورم را هر چهارشنبه مغـــرب در لاله زار قلبم می‌جویم عطر و بوی گل‌های پرپرم را پروانه‌های عاشق تا اوج پر کشیدند تا آسمــــــــان رساندند الله اکبرم را من یادگار زخمـم ، یک مـــــرد ۴ ساله با خط خون نوشتم فردای کشورم را محکم‌تر از همیشه، مردانه ایستادم پیمان پایــــداری پر کرده سنگرم را زن زندگی شهادت، تصویر مــادرم بود با زخم چادرش خواند تکبیر آخرش را 🆔@shokofeha_ye_kheal