🌸 کبوترهـای دلتنگی که گـم کردند بامت را به شوق دیدن رویت بغل کردند دامت را پریدیـم از زمیـن تا اوج تـا پیشــانی افـلاک من و آن یاکریمانی که حس کردیم بامت را به ذره بوسی خاکت می‌آید چشمه‌ی خورشید چگونه درک خواهـد کرد یـک ذره، مقامت را؟! چه زیبا می‌شود دفتر به شوقت اشک می‌بارد قلــم ، وقتی کـه می‌کــارد گلی از باغ نامت را بیاویز از نگــاهــت بر دل هستی چراغ عشق که پوشانده‌ست غفلت چهره‌ی ماه تمامت را غــزل دلتنگ‌تــر از هر زمانی می‌شود حالا کبوتر می‌شود تا پر کشد گلدسته‌هایت را 🆔@shokofeha_ye_kheal