شکوفه های خیال
◆ بوی شکوه سوم خرداد پیچیده عطر شهادت لابه‌لای باد پیچیده اینجا هنوز از فتح خرمشهر می‌گوییم از ملت تاریخ‌ساز دهر می‌گوییم دشت شهادت بار دیگر لاله‌باران است معراج مردان خدا امروز ایران است السابقون السابقون از آسمان آمد گلبرگ‌های هشت گل از ورزقان آمد ای دست پر برگشته‌های از تب دنیا ای پیش‌مرگان سپاه مهدی زهرا در عرصهٔ خدمتگزاری خوش درخشیدید ای کاش می‌دیدیم آنچه عاقبت دیدید ماندن به پای عهد و پیمان را به ما آموخت این بار ابراهیم در آغوش آتش سوخت هر چه دعا کردیم برگردد نشد افسوس آن روز حتی گریه می‌کرد آسمان توس او مردمی و پرتلاش و باکفایت بود تا لحظهٔ جان دادنش در حال خدمت بود آه ای مجاهد در دل میدان چه می‌کردی؟ در کوه و جنگل زیر آن باران چه می‌کردی؟ ای دادخواه داد محرومان کجا رفتی؟ آه ای شهید زندهٔ ایران کجا رفتی؟ مرد خداباور، خدایاور، خدامحور برگرد سید، رفتنت کی می‌شود باور پیدا شده انگشترت مثل سلیمانی ای جان‌فدای تازهٔ یار خراسانی ای عزم راسخ، منتهای عزت انسان قربانی جمهوری اسلامی ایران ای هم‌مسیر مکتب سرخ سلیمانی تو تا ابد در خاطر این خاک می‌مانی میز ریاست را رها کردی، هنر اینجاست تصویر آن عمامهٔ خاکی خودش گویاست تو خستگی را خسته کردی، صبر را بی‌تاب پروانهٔ پرسوخته، شمع شب بی‌خواب میلاد آقا شد شهادتنامه‌ات امضا با هیئت همراه رفتی رفتنی زیبا شاه خراسان در بهشت آغوش وا کرده از اول مجلس تو را زهرا صدا کرده در جمع مستانی کنار متقین اینک دیدار اربابت هنیئا لک، هنیئا لک سنگین نمودی بیشتر تکلیف ملت را انداختی بر دوشمان بار امانت را مرد خدوم و خاکی ملت خداحافظ ای ماجرای مرگ باعزت خداحافظ 🆔@shokofeha_ye_kheal