حمید اسنایپر:
▪️علی علیزاده نوشت:
قتل فجیع میترا استاد و ورشکستگی اخلاقی اصلاحطلبان ایرانی/ بخش دوم
🔹در کمتر از چند ساعت شایعه کردند که مقتول یک «پرستو» بوده. به زبان مودبانه یک روسپی الیت یا نخبه که برای سازمانهای امنیتی کار میکند. گفتند عکسهای خصوصی را به سازمانهای امنیتی میفرستاده. و چندین و جند فرضیه دیگر. چرا که این استادان جنگ روانی میدانستند تعدد فرضیههای چه بسا متناقض، حتی اگر مورد باور مخاطب قرار نگیرد، برای کمرنگ کردن و به فراموشی بردن اصل ماجرا کفایت میکند.
🔹زنان معروف فمینیست اصلاحات مثل شهیندخت مولاوردی که رگ گردنشان علیه خشونت خانگی بیرون میزند کلمه ای در همدلی با زن قربانی و محکومیت جنایت هم حزبی شان نگفتند. در بیبیسی وکلای فمینیستی مثل شادی صدر و مهرانگیز کار که سالها به اسم مقابله با خشونت خانگی اسلامهراسی میکنند، فقط و فقط از حقوق قضایی شوهر سیاستمدار دفاع کردند و کلمهای علیه اصل جنایت حرف نزدند.
🔹در کمتر از دو روز انگشت اتهام افکار عمومی طبقه متوسط ولیبرال از روی قاتل چرخید و نهادهای نظامی و امنیتی و جناح مقابل را نشانه گرفت تا اصلاح طلبان از زیر فشار فرار کنند و تبرئه شوند.
🔹روی سخن این متن اصلاح طلبان و کارگزاران و بدنه سیاسی طرفدار روحانی نیستند. بر آنها حرجی نیست که جویندگان قدرت به هر قیمتی هستند. روی سخن این متن مردم عادی هستند که به این جناح سیاسی بدون ذرهای پرسشگری در این سالها اعتماد کور کردهاند. آنها که انتخابات به انتخابات با یک «تکرار میکنم» گلهوار به ادای تکلیف خوانده میشوند. اگر چنین مخاطبی هستید از شما میخواهم جای قاتل را در ذهنتان عوض کنید و یکی از شخصیتهای اصولگرا یا حزب اللهی یا سپاهی را جایگزین کنید. میخواهم چشمتان را لحظهای ببندید و تصور کنید که فلان وزیر سابق حزب اللهی، فلان رییس سابق بسیج، فلان سردار و فلان نماینده مجلس اصولگرا همسرش را با تفنگ کشته. حالا تصور کنید که روزنامهها و رسانه ملی عملا فقط از خصوصیات غیراخلاقی آن زن کشته شده بگوید وافکار عمومی را به این سمت سوق دهند که این زن اگرچه همسر قانونی این سیاستمدار بوده اما جاسوسهای فرستاده شده از موساد و سیا بوده. چه حسی میکنید؟ اگر حس تان متفاوت است از خودتان بپرسید چرا؟ بپرسید چگونه در این ماجرا اجازه دادید احساستان دزدیده و دستکاری و عوض شود؟
ادامه دارد