مصاحبه سایت بصیرت با آقای قالیباف به نظر شما برای حل مشکلات کشور چه اقداماتی باید صورت گیرد؟ 1- مردم در اقتصاد نقشي ندارند. حتي در حوزه مسائل فرهنگي و اجتماعي نقش مردم بسيار کم است. فرصت از جوان ها گرفته شد. جوانان شجاعت، خلاقيت، تحرک و انگيزه دارند، ريسک پذيرند. نسبت به مسائل روز تسلط و آمادگي جسماني بالاتري دارند. تجربه به تنهايي مشکلات را حل نمي کند. اين موضوع مشکل جدي است. 2- مسئولين بايد در شناخت مسائل و مشکلات اولويت بندي کنند. به علت کوتاهي هاي گذشته، بعضی از مسئولین نمي توانند اولويت بندي کنند چون اولويت هاي زيادي براي کشور ايجاد شد. مسئولین در گذشته موضوعات و مشکلات را حل نکردند و صرفا از آن عبور کردند و مشکل لاينحل ماند. در چنین صورتی بعد از مدتي کشور با همان مشکل به صورت پيچيده تر روبرو می شود و حل آن بسيار سخت تر مي گردد. 3- در بعضي موارد تصميم همانند موضوع حضور زنان در ورزشگاه تصميم محکمي گرفته نشد. در حالي که بايد قاطعانه تصميم گرفت و دلايل آن به مردم گفت. مسئولین گاهي اوقات جلوي تغيير مقاومت کردند ولی مشکل را حل نکردند. يکي از مباحثي که در زمان خدمت بنده در نيروي انتظامي مطرح شد، موضوع پليس زن بود. بحث را نزد حضرت آقا مطرح کردم. ايشان فرمود: قبل از شما صحبت و تصميم گيري شد. به علت مهيا نبودن شرايط بحث را ادامه ندادم. در ملاقات بعدي دوباره بحث را مطرح کردم زيرا اين موضوع را نياز جامعه مي‌دانستم و خدمت حضرت آقا دلايل خود را مطرح کردم. ايشان در بين صحبت هاي بنده فرمودند اين صحبت ها منطقي است. مثال دیگر آنکه زماني که شهردار تهران بودم. برخی ساخت اتوبان امام علي را يک پروژه غير ممکن مي دانستند. قرار گرفتن دوازده هزار خانه در مسير يکي از مشکلات این پروژه بود. اما در مدت زمان بيست ماه با مديريت جهادي اين بزرگراه به بهره برداري رسيد. بنابراين مشکل اصلي کشور اقتصاد و تحريم نيست. بلکه مشکل در باور و شناخت مسئله و چگونگي تصميم مديران است. 4- در شرايط فعلي کشور بايد سياست هاي جبراني داشته باشد. تخصيص ارز 4200 براي 25 کالا کار درستي بود. ولي اشکال در چگونگي اجراء وجود دارد. ارز 4200 توماني به فردي داده مي شود که مردم اصلا اين افراد را نمي شناسند، ولي دولتيان به درستي آنها را مي شناختند، شفافيت و نظارت وجود ندارد. امروز دستگاههاي نظارتي افرادي را دستگير مي کنند که با ارز 4200 توماني گوشت وارد و با قيمت گرانتر در بازار عرضه مي کنند. بنابراين روش اجراء غلط است و بهتر بود يارانه (نه به صورت نقدي) به افراد داده مي شد. يعني دولت کالابرگ‌هايي به منظور خريد کالا در اختيار مردم قرار مي‌ داد. به اين صورت مردم به صورت مستقيم کالاهايي که به آن تعلق ارز مي گرفت را می خريدند. اين مکانيزم راحت تر از آن است که ارز به وارد کننده داده شود و مردم در صف يارانه خود را بگيرند. 5- موضوع نقدينگي در کشور ؛ به نظر بنده طي مدت يک سال مي توان اين مشکل را حل کرد و آن را در چرخه درست قرار داد. وقتي در سال 320 هزار ميليارد تومان سود بانکي بدون ماليات به دارندگان سپرده هاي بانکي داده می شود که 80% آن به 2% حساب ها تعلق مي گيرد؛ آيا نمي توان اين مشکل را حل کرد؟ قطعا راهکار دارد. اما فرهنگ چهاردرصدي‌ها اجازه نمي دهد. 6-در حوزه ماليات مي توان از تمامي کاسب هاي خرد ماليات نگرفت. در کشور کمتر از هزار فعال اقتصادي وجود دارند که اگر ماليات درست از آنها گرفته شود، مي توان از دو ميليون نفر ماليات نگرفت. تمام مشکلات را مي توان با برنامه ريزي درست برطرف کرد. ***نظر شما در خصوص حرکت اصولگرایان به سمت وحدت چه می باشد؟ تا زماني که اصولگرایان در مسير گذشته حرکت کنند، نمي توانند کار جدي و اساسي انجام دهند. در انتخابات 96 همه فکر مي کنند که اصول وحدت رعايت شد. درحالي که اين برداشت درست نيست. گرچه به صورت شکلي وحدت رعايت شد ولي به صورت محتوايي رعايت نشد. 1- کمپين اصولگرايي اشتباهي بود. وقتي رئيس جمهور مستقر وجود دارد و يک انتخابات ميان دوره اي در حال برگزاري است چرا از جناح مقابل دو نفر بايد حضور پيدا کنند؟ آن هم با اين استدلال که تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود وضع کدام يک بهتر است يا به عبارت ديگر تا هفته آخر با خودتان رقابت کنيد و هفته آخر با رقيب اصلي. آيا اين موضوع ضرورتي داشت؟ اينها اشکالات جدي در حوزه برنامه ريزي و الفباي کار سياسي است.