🩸در شام از پشت‌بام‌‌ها، آتش به روی سرم ریختند … دستم بسته بود … عمامه‌ام آتش گرفت و سرم سوخت … در نقلی که امام سجاد علیه‌السّلام هفت مصیبت وارده در شهر شام را برای نُعمان بن مُنذر بیان می‌داشتند، در سومین مصیبت فرمودند: 📋 ألقوا علَينَا الماءَ وَ النّارَ الموقدَة مِن سُطُوحِ الدّورِ وَ البُيوتِ حتّى أوقَدوا عمّامَتي فَما قدَرتُ على إطفائِها لأنّهُم قَد غلُّوا يدَيَّ وَ رِجلَيَّ فَما رَحِموا علَيَّ وَ ما أطفَؤُا النّارَ إلى أن احتَرَقَ رَأسي، ▪️آن نانجیبان آب و آتش از بالاى خانه‌ها و منزل‌ها بر سر ما ريختند، و آن‌قدر آتش بر سرم ريختند كه عمّامه‌ام آتش گرفت و مشتعل شد، و قدرت نداشتم كه او را خاموش نمايم زيرا كه دستها و پاهاى مرا غل و زنجیر نموده بودند، پس آن بى‌رحمان بر من رحم نكردند و آتش را از عمّامه خاموش نكردند تا آنكه از سوز آتش، سرم سوخت. 📚تذکرة الشهداء، ص۵۶۱ 📚سفینة النجاة ج۱ ص۳۷۲ @Sibtayn