🔘
#ادوار_اخباری_گری از دیدگاه استاد علیدوست (بخش دوم)
✔️دوره دوم اخباریگری
دوره دوم اخباریگری، دویست سال بعد از دوره اول به وقوع میپیوندد، یعنی اوایل قرن چهارم. در این زمان موج دیگری از حدیثگرایی به وجود می آید. بزرگانی همچون ابنقولویه، شیخ صدوق و شیخ کلینی و... (رضوان الله تعالی علیهم) به این دوره تعلق دارند. این دوره تا اوایل قرن پنجم (یعنی حدود صد سال) به طول میانجامد. مدرسه قم و مدرسه ری و حاصل به منصه ظهور رسیده این دوره کتب مرحوم صدوق، کتاب کافی، کتابهای ابن قولویه و دیگران است. در این زمان در مقابل جریان حدیثگرا، جریانی مشهور به قیاس و اجتهاد به رای بود، مانند ابنجنید.
در این دوره بزرگانی از علما مانند سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی که بعد از ائمه(ع) آمده و بهره مند از مکتب و مسلک ائمه(ع) بودند این جریان را مدیریت میکنند. مثلاً جناب شیخ مفید از یک طرف رساله در رد ابنجنید دارد: «رسالة النقض علی ابن الجنید فی الاجتهاد فی الرای». رسالهای نقضگونه در رد بر ابنجنید به خاطر اجتهاد به رأی. شیخ مفید دو کتاب در نقد ابنجنید دارد. (بعید میدانم که یک کتاب با دو نام مشابه باشد، بلکه دو کتاب است).
اما از طرف دیگر در رد استاد حدیثگرای خویش، شیخ صدوق هم کتاب دارد. البته در مورد شاگردی شیخ مفید در محضر شیخ صدوق، شک و تردید وجود دارد. ولی مسلم است که اگر شیخ مفید استفاده حضوری و فیزیکی از شیخ صدوق هم نکرده باشد، استفاده نرمافزاری و غیر حضوری (از طریق آثار ایشان) کرده است. همانطور که جملگی ماها شاگرد شیخ انصاری تلقی میشویم، در عین حال که در محضر او تلمذ نکردهایم و فقط آثارش را درس گرفتهایم.
شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد (که منسوب به ایشان است) چقدر در مورد رفتار شیخ صدوق در ارتباط با تعامل با ادله، ابراز ناراحتی میکند! کل گلایه هم این است که جناب شیخ صدوق! دربرخورد با روایات، شما باید روایات صحیح از سقیم و درست از باطل را با کمک عقل سلیم و عقل ابزاری، از هم تفکیک کنید.
اگر در زمان حضور، ائمه(ع) این فضا را مدیریت میکردند تا این جریانات به تعادل برسد، درقرن چهارم و پنجم علمای بزرگی مانند سید مرتضی و شیخ طوسی و شیخ مفید این فضا را مدیریت میکنند؛ و لذا به جایی ضربه نمیخورد. یعنی در این فضای تز و آنتی تز، یک سنتزی بیرون میآید و یک تعادلی ایجاد میشود.
✔️دوره سوم اخباریگری
دوره سوم اخباریگری مربوط به قرن دهم است. اخباریگری این دوره به گونهای است که اصلاً دیده و حس نمیشود و التفاتی به آن وجود ندارد. بزرگانی مانند شهید ثانی، صاحی معالم، صاحب مدارک، محقق اردبیلی و... مربوط به این دوره از اخباریگری هستند.
روشن است که این بزرگان را هیچ کس به عنوان عالم اخباری نمیشناسد! این مهم از جهتی نیز درست است. اگر اخباریگری، به عنوان آنچه در قرن 11 و 12 مطرح شد، را ملاک و معیار قرار دهیم، این دسته از بزرگان اساساً اخباری تلقی نمیشوند. اما چنانکه گفته شد، اگر اخباریگری را امری مقول به تشکیک بدانیم، رگههایی از حدیثگرایی را در افکارو آراء این بزرگان مشاهده میکنیم. وجود رگههایی از اخباریگری در آثار و آراء شهید ثانی، صاحب معالم، صاحب مدارک و از همه بارزتر، محقق اردبیلی قابل انکار نیست.
لذا شاید بتوان گفت ریشه اخباریگری مشهور، به صد سال قبل (یعنی اوائل قرن دهم) بازمیگردد. بزرگانی که بر اخباریگری مشهور سخت میگیرند، در مورد محقق اردبیلی که تعبدش به آراء فقها کم است و در صورت مشاهده یک خبر، به راحتی از شهرتِ بر خلاف روایت دست برمیدارد، چه میگویند؟
محقق اردبیلی در سبک اجتهادی خود، اخبار را مقدم بر مشهور میداند؛ از سوی دیگر یکی از شاخصهای اخباریگری، اصالت دادن به اخبار و روایات است و شهرت و اجماع را به عنوان دلیل مقدم بر روایات و اخبار نمیپذیرند و در صورت وصول به خبر، به راحتی از قول فقها عبور میکنند. البته سبک اجتهاد شهید ثانی به این غلظت نیست.
صاحب معالم نیز از سویی شاگر محقق اردبیلی است و از سوی دیگر، استاد رأس اخباریگری، یعنی محمد امین استرآبادی است. بعضی نوشتهاند مرحوم استرآبادی در مکتب صاحب معالم بزرگ شد و بعد اعراض کرد و اخباری شد، اما من نمیتوانم خیلی این را تصدیق کنم.
رگههایی از اخباریگری –ولو در حد مویرگ- در آراء و افکار صاحب معالم وجود دارد. این رگه ضعیف اخباریگریِ صاحب معالم –که از استاد خود یعنی محقق اردبیلی دریافت کرده- به مرحوم استرابادی منتقل میشود و استرآبادی آن را تبدیل به شاهرگ و جسیم میکند.
به هر صورت دوره سوم از اخباریگری و به تعبیر دیگر : زمینه سازی برای آن، مربوط به قرن دهم میشود و تا اوایل قرن یازدهم طول میکشد.
#دیدگاه_های_استاد_علیدوست
#اخباری_گری
#ادوار_اخباری_گری
#مکتب_شناسی
✅ کانال دروس و دیدگاه های استاد علیدوست
📚
@alidost_fiqh